چرا دیگر خریدن گوشی پرچمدار سامسونگ و اپل منطقی نیست؟
افزایش بیرویه قیمتها، تمرکز اغراقآمیز بر هوش مصنوعی و رکود نوآوری در طراحی و سختافزار باعث شده بسیاری از کاربران از اپل و سامسونگ فاصله بگیرند. برندهایی مانند وانپلاس و ناتینگ با امکانات متنوع، طراحی خلاقانه و قیمتگذاری منطقی، جایگزینهای جذابتری برای کاربران آگاه امروز محسوب میشوند.
برخی از کاربران تصمیمی برای خرید دوباره گوشیهای اپل یا سامسونگ در آینده ندارند، و سه دلیل اصلی پشت این انتخاب نهفته است؛ دلایلی که با نگاهی دقیقتر به وضعیت فعلی صنعت گوشیهای هوشمند، کاملاً قابلدرکاند. در جریان بررسی گزینههای موجود برای ارتقای گوشی، نکتهای که جلب توجه میکند، بیمیلی روزافزون کاربران نسبت به نسلهای جدید آیفون و گلکسی است. این در حالیست که سالها وفاداری به اپل به دلایلی مثل همخوانی با دستگاههای دیگر خانواده، بهویژه مکبوک و آیفونهای والدین، کاملاً منطقی بهنظر میرسید. همچنین، مدتی نیز گوشیهای سامسونگ بهویژه مدلهای تاشو مانند گلکسی زد فولد 5 جذابیتهایی داشتند که نمیشد نادیده گرفت.
اما با گذشت زمان، شور و اشتیاق اولیه نسبت به این دو برند بزرگ، جای خود را به نوعی بیتفاوتی داده است. دیگر خبری از آن نوآوریهای هیجانانگیز یا تجربه متفاوتی نیست که زمانی، آیفون یا گلکسی را از سایر رقبا متمایز میکرد. این مسئله زمانی مهمتر میشود که بدانیم هر کاربر، دیر یا زود ناچار به تعویض گوشیاش خواهد شد. چرا که شرکتهای سازنده، پس از چند سال، بهروزرسانیهای امنیتی را برای مدلهای قدیمی متوقف میکنند و این یعنی خطر افزایش آسیبپذیری در برابر بدافزارها و حملات سایبری گوشی را تا روز آخر استفاده تهدید خواهد کرد.
با توجه به این موضوع، منطقیست که نگاه به سمت برندهای دیگر سوق داده شود؛ برندهایی که در سالهای اخیر نوآوریهای قابل توجهی ارائه دادهاند. شرکتهایی مانند وانپلاس، ناتینگ یا حتی گوگل با سری پیکسل، توانستهاند گوشیهایی با طراحیهای تازه، مشخصات فنی قویتر و تجربه کاربری متفاوت عرضه کنند و آن هم معمولاً با قیمتی رقابتیتر نسبت به اپل و سامسونگ.
اما دلایل اصلی این چرخش نگاه کاربران بهسمت برندهای دیگر چیست؟

تمرکز افراطی بر هوش مصنوعی، بدون توجه به نیاز واقعی کاربران
اگر نگاهی به تبلیغات جدید گوشیها انداخته شود، کاملاً واضح است که هوش مصنوعی به یکی از محورهای اصلی بازاریابی تبدیل شده. اپل با «اپل اینتلیجنس» و سامسونگ با «گلکسی AI» حجم عظیمی از منابع خود را صرف معرفی قابلیتهایی کردهاند که شاید برای بسیاری از کاربران، صرفاً جذابیت بصری داشته باشند، نه کاربرد روزمره.
البته، قابلیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی جذاب هستند و نوآوریهای نرمافزاری هم بیارزش نیستند. اما برای کاربرانی که اولویت آنها سختافزار، پایداری و تجربه بیواسطه است، چنین ویژگیهایی در اولویت قرار نمیگیرند. بسیاری از افراد در زندگی روزمره شاید تنها در مواقعی خاص، مانند هنگام رانندگی، از دستیارهای صوتی مانند سیری استفاده کنند. پس آیا واقعاً باید انتخاب گوشی آینده را بر پایه امکاناتی بنا کرد که به ندرت استفاده میشوند؟
نکته مهمتر اینکه انحصاری بودن این ویژگیها هم زیر سؤال است. مثلاً گوگل جمینای، دستیار مبتنی بر هوش مصنوعی گوگل، در گوشیهایی مانند پیکسل 9 پرو همان عملکردی را ارائه میدهد که سامسونگ در گلکسی S25 وعده داده است. بنابراین، اگر کسی واقعاً به هوش مصنوعی علاقهمند باشد، برندهای دیگری هم در این زمینه حرفی برای گفتن دارند.
فقدان نوآوری واقعی در سختافزار؛ جایی که بیشترین انتظار وجود دارد
یکی از جنبههای مهم هنگام انتخاب گوشی جدید، پیشرفت سختافزاری است. اما متأسفانه، در سالهای اخیر، تمرکز شرکتهای بزرگ عمدتاً بهسمت نرمافزار، پردازنده و هوش مصنوعی رفته و حوزههایی مانند طراحی بدنه، نمایشگر، دوربین و باتری در یک وضعیت تقریباً ایستا باقی ماندهاند.

برای مثال، گلکسی S25 هنوز از همان ترکیب دوربین گلکسی S23 استفاده میکند، حرکتی که برای برندی در سطح سامسونگ تا حدی غیرقابل قبول بهنظر میرسد. از سوی دیگر، اپل در آیفون ۱۶ از دکمهای جدید به نام "Camera Control" رونمایی کرده است. هرچند این قابلیت راهی سریعتر برای دسترسی به دوربین و امکانات هوش بصری فراهم میکند، اما نمیتوان آن را نوآوریای دانست که بهتنهایی توجیهکننده خرید یک گوشی جدید باشد.
بعضی معتقدند که سطح فعلی فناوری سختافزاری به نقطهای رسیده که دیگر نوآوری خاصی ممکن نیست یا بهدلیل شرایط اقتصادی جهانی، هزینههای ساخت هرگونه تغییر زیاد از حد شده است. اما این دیدگاه با آنچه در برخی برندهای دیگر میبینیم، در تناقض است.
برای نمونه، کافیست تفاوت بین وانپلاس 12 و وانپلاس 13 بررسی شود. در اینجا نهتنها ارتقای سختافزار مانند رم بیشتر، دوربینهای ارتقایافته و باتری بزرگتر دیده میشود، بلکه حس نوآوری و ارزشافزوده واقعی نیز وجود دارد. شاید جهش بزرگی رخ نداده باشد، اما در مقایسه با اپل و سامسونگ، این حس القا میشود که با هزینه پرداختشده، امکانات و ویژگیهای ملموستری دریافت شده است.
بیایید نگاهی جدیتر به مسئله قیمتگذاری در گوشیهای پرچمدار امروزی بیندازیم. موضوعی که شاید بیش از هر عامل دیگری در تصمیمگیری برای خرید گوشی جدید تأثیرگذار باشد.
در حال حاضر، اپل و سامسونگ قیمتهایی بسیار بالا برای گوشیهای پرچمدار خود تعیین کردهاند؛ قیمتهایی که در بسیاری موارد، بیش از ارزش واقعی دستگاه بهنظر میرسند. این برندها، به واسطه اعتبار تاریخی و نفوذ گسترده در بازار، هنوز هم برای محصولاتشان برچسب قیمتی ممتاز در نظر میگیرند، حتی وقتی که در مقایسه با رقبا نوآوری چشمگیری ارائه نمیشود.
بهعنوان نمونه، آیفون 16e با قیمت ۵۹۹ دلار عرضه شده است. اما اگر نگاهی به ناتینگ فون (2a) پلاس بیندازیم که تنها ۳۹۹ دلار قیمت دارد، تفاوت چشمگیری در ارزش خرید مشاهده میشود. این گوشی نهتنها نمایشگری بزرگتر با نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز ارائه میدهد، بلکه از دوربین فوقعریض، حافظه داخلی دو برابر و عمر باتری طولانیتری برخوردار است. همه اینها با ۲۰۰ دلار هزینه کمتر در اختیار کاربر قرار میگیرد، اختلاف قیمتی که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
موضوع تنها به گوشیهای اقتصادی محدود نمیشود؛ در بخش گوشیهای تاشو نیز داستان مشابهی داریم. سامسونگ گلکسی زد فولد 6 را با قیمت ۱۸۹۹ دلار به بازار عرضه کرده است. بدون تردید این دستگاه در رده خود از قدرت سختافزاری مناسبی برخوردار است، اما وقتی وانپلاس اوپن با طراحی بهینهتر، نمایشگر بهتر و عملکرد قابلاتکاتر تنها با قیمت ۱۶۹۹ دلار عرضه میشود، این سؤال پیش میآید که چرا باید برای نام سامسونگ، ۲۰۰ دلار بیشتر پرداخت کرد.

نکته اینجاست: اگر برندی بخواهد کاربران را به خرید مکرر محصولات جدیدش ترغیب کند، باید فراتر از اعمال تغییرات جزئی ظاهر شود. تنها تعویض یک دکمه یا تغییرات نامحسوس در ظاهر گوشی نمیتواند توجیهی برای حفظ یا افزایش قیمت باشد بهویژه در شرایطی که رقبا با قیمتهای پایینتر، امکانات ملموستری ارائه میدهند.
در حقیقت، هزینههایی که کاربر امروز برای گوشیهای اپل یا سامسونگ پرداخت میکند، دیگر صرف تجربهای متفاوت یا خلاقیتی انحصاری نمیشود؛ بلکه بیشتر به نوعی وفاداری یا عادت تبدیل شده است و طبیعیست که بسیاری ترجیح دهند این چرخه تکراری را بشکنند و بهدنبال گزینههایی بروند که هم ارزش خرید بالاتری دارند و هم نوآوری بیشتری در طراحی و عملکرد ارائه میدهند.
با همه این تفاسیر، هیچ اشکالی ندارد اگر کسی همچنان ترجیح دهد از برندهای شناختهشدهای مثل اپل یا سامسونگ خرید کند. بسیاری از کاربران به دلایلی مثل یکپارچگی در اکوسیستم یا تجربه کاربری آشنا، همچنان از این برندها حمایت میکنند. اما برای کسانی که بهدنبال تجربهای تازه، امکانات بیشتر با قیمت منطقیتر و ارزش واقعی در ازای هزینه پرداختی هستند، گزینههای بهتری در بازار وجود دارد و شاید وقت آن رسیده که نگاهها فراتر از نامهای بزرگ سنتی برود.