رازهای طراحی گوشیهای هوشمند: چرا شکل، مواد و تعادل اهمیت دارند
طراحی گوشیهای هوشمند، تعادلی ظریف بین زیبایی، کارایی و ارگونومی است و عواملی مانند شکل، مواد و توزیع وزن، تأثیر بسزایی در تجربهی کاربری دارند. سازندگان با در نظر گرفتن این عوامل و اصول فیزیک، تلاش میکنند تا گوشیهایی راحت، بادوام و با عملکرد بهینه ارائه دهند.
این پرسش که چرا برخی گوشیهای هوشمند حس بهتری در دست دارند و استفاده از برخی دیگر ناخوشایند است، یا اینکه تغییرات جزئی اعمالشده توسط سازندگان واقعاً تفاوتی ایجاد میکنند یا خیر، همواره مورد توجه بوده است. هر انتخاب طراحی، از شکل ظاهری گرفته تا مواد بهکاررفته، بر اساس اصول فیزیک و با هدف ایجاد تعادل بین کاربردی بودن و زیبایی شکل میگیرد.
تولیدکنندگان گوشیهای هوشمند صرفاً به زیبایی ظاهری توجه نمیکنند؛ بلکه به دقت بین عملکرد و دوام دستگاه تعادل برقرار مینمایند. مواد، شکل، توزیع وزن و حتی ضخامت دستگاه، همگی تحت تأثیر اصول فیزیک تعیین میشوند. سازندگان باید تمامی این عناصر را به طور بینقص مدیریت کنند تا اطمینان حاصل شود که گوشی نه تنها برای استفاده راحت است، بلکه در برابر سایش و پارگی نیز مقاوم بوده و عملکردی بهینه دارد. با این حال، هیچ گوشی بینقصی وجود ندارد و همواره مصالحههایی در طراحی صورت میگیرد.
تجربهی استفاده از گوشیهای متعدد نشان میدهد که طراحی میتواند مستقیماً بر تجربهی کاربری روزانه تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، تغییر از گوشی گلکسی S3 به آیفون 6s، حس در دست گرفتن دستگاهی کاملاً متفاوت را القا میکرد. باریکی و سهولت کار با آیفون به حدی بود که حتی نحوهی نگهداشتن گوشی تغییر یافت و مهارت کار با آن افزایش یافت، ضمن اینکه وزن آن نیز در جیب به سختی حس میشد.
شکل و فرم: طراحی مربعی در مقابل طراحی گرد
شکل ظاهری گوشی هوشمند، از اولین مواردی است که توجه کاربران را به خود جلب میکند. ظاهر محصول، علاوه بر تأثیر بر جذابیت آن، ویژگیهای فیزیکی منحصربهفردی را نیز به همراه دارد که بر دوام و ارگونومی دستگاه تأثیرگذار است.
در طراحی گوشیها، شاهد تغییر روند از شکلهای بیضی و منحنی به شکلهای مستطیلی و لبهدار بودهایم. هر یک از این رویکردها، دلایل خاص خود را دارند.
گوشیهایی با ضلعهای صافتر، مانند سری آیفون ۱۴، دوام بیشتری ارائه میدهند. توزیع فشار به طور مساوی در سراسر قابهای مربعی، احتمال تغییر شکل ساختاری را کاهش میدهد. علاوه بر این، ضلعهای صاف، فضای داخلی بیشتری را برای قطعاتی مانند باتریها و حسگرهای بزرگتر فراهم میکنند.
با این حال، این نوع طراحیها به دلیل لبههای تیز، ممکن است در استفادهی طولانیمدت حس ناخوشایندی ایجاد کنند. لبههای صاف آیفون ۱۴، با وجود ظاهر شیک، در طول جلسات طولانی بازی، به دلیل ایجاد فشار بر کف دست، چندان راحت نبودند.
از سوی دیگر، لبههای منحنی، مانند آنچه در گلکسی S23 اولترا دیده میشود، با تطبیق با شکل دست، ارگونومی بهتری را ارائه میدهند. با این حال، این نوع طراحی در هنگام افتادن، به دلیل تمرکز نیروهای ضربه بر سطوح منحنی، بیشتر در معرض آسیب قرار دارد. محافظت از گوشیهایی با لبههای منحنی حتی با استفاده از قاب نیز دشوار است.
در سالهای اخیر، به نظر میرسد که سازندگان به فرمی مناسب دست یافتهاند که بین راحتی و دوام، تعادل برقرار میکند. طراحی ضلعهای صاف با لبههای مخروطی، ضمن حفظ یکپارچگی ساختاری، راحتی در دست گرفتن دستگاه را نیز فراهم میکند. اپل با سری آیفون ۱۵ به این رویکرد روی آورد. وانپلاس نیز با حذف گوشههای گرد در وانپلاس ۱۳، تجربهی مشابهی را ارائه داد.
شکل ظاهری گوشیها همواره با معرفی فناوریهای جدید تغییر خواهد کرد، اما به نظر میرسد که در حال حاضر، فرم گوشیها به تعادل مناسبی بین راحتی و کارایی رسیده است. شباهت طراحی اکثر گوشیهای مدرن و ترجیح طراحی مشابه توسط سازندگان بزرگ، گواه این موضوع است.
انتخاب مواد: شیشه، فلز و پلاستیک
شکل ظاهری تنها یکی از عناصر طراحی گوشی است. انتخاب مواد، هر ساله اهمیت بیشتری پیدا میکند. اپل و سامسونگ با معرفی موادی مانند تیتانیوم برای گوشیهای پرچمدار خود، رویکردی ممتاز را در پیش گرفتهاند. سایر سازندگان، مانند موتورولا، با استفاده از چرم گیاهی در پنل پشتی، به دنبال مقاومت بیشتر در برابر ترک، اثر انگشت و لغزش هستند.
شیشه، به عنوان مثال، مدتهاست که با گوشیهای رده بالا مرتبط بوده است. فناوریهایی مانند گوریلا گلس، مقاومت در برابر خراش و حس مرغوبیت را ارائه میدهند. با این حال، شیشه ذاتاً شکننده است و حتی انواع مقاوم آن نیز در برابر ضربههای شدید آسیبپذیرند. استفاده از محافظ صفحه و قاب برای جلوگیری از خراشیدگی صفحه نمایش و پنل پشتی، امری رایج است.
با این حال، تجربهی کار با S24 اولترا نشان داد که به لطف شیشهی Gorilla Armor ساختهشده با همکاری Corning، میزان آسیبپذیری صفحه نمایش نسبت به سایر گوشیها به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
فلز نیز مادهای پرکاربرد در ساخت گوشیها، حتی گوشیهای رده پایینتر است. آلومینیوم رایجترین انتخاب برای قابها است، در حالی که تیتانیوم جایگزین فولاد ضد زنگ در گزینههای ممتاز شده است. فلز علاوه بر استحکام، بهترین ماده از نظر دفع گرما نیز محسوب میشود. با این حال، به دلیل عدم امکان شارژ بیسیم با پنل پشتی فلزی، استفاده از این ماده در این بخش محدود شده است.
پلاستیک نیز گزینهی دیگری است که اغلب در دستگاههای اقتصادی استفاده میشود. پلیکربنات مقاومت و انعطافپذیری خوبی در برابر ضربه ارائه میدهد و همچنین از شیشه و فلز سبکتر است. گوشی موتورولا اج (۲۰۲۳) با پنل پشتی پلاستیکی، تعادلی بین دوام و قیمت ارائه میدهد. با این حال، بازیافت و استفاده مجدد پلاستیک در مقایسه با شیشه و فلز دشوارتر است و پایداری، عاملی مهم برای تولیدکنندگان محسوب میشود.
توزیع وزن و ارگونومی دو رکن اساسی در طراحی گوشیهای هوشمند
یکی از جنبههای مهم در تجربهی کاربری گوشیهای هوشمند، احساسی است که دستگاه در دست کاربر ایجاد میکند. آیا تا به حال گوشیای را در دست گرفتهاید که سنگینتر از ظاهرش به نظر برسد؟ این مسئله معمولاً به دلیل توزیع نامناسب وزن در اجزای داخلی دستگاه رخ میدهد. گوشیهایی که قطعات داخلی آنها به صورت متوازن توزیع شدهاند، حتی اگر وزن کلی بالایی داشته باشند، حس سبکتری را القا میکنند و استفاده از آنها برای کاربر راحتتر خواهد بود.
طراحان گوشیهای هوشمند با درک این موضوع، به صورت هوشمندانه و استراتژیک، قطعات مختلف مانند باتری، پردازنده، ماژول دوربین و سایر اجزا را در داخل دستگاه جانمایی میکنند تا از ایجاد حس سنگینی در قسمت بالا یا پایین گوشی جلوگیری شود. این دقت و ظرافت در طراحی، تأثیر قابل توجهی بر تجربهی کاربری دارد، هرچند که ممکن است این تأثیر به صورت ناخودآگاه توسط کاربر دریافت شود.
به عنوان نمونهای از گوشیهایی با توزیع وزن نامناسب، میتوان به Vivo X200 Pro اشاره کرد. به دلیل قرارگیری ماژول دوربین نسبتاً بزرگ در قسمت بالای این گوشی، توزیع وزن به شکل نامتعادلی صورت گرفته و حس ناخوشایندی را در هنگام استفاده ایجاد میکند. در مقابل، گوشیهایی مانند آیفون ۱۵ پرو مکس، با توزیع وزن بهینهتر، حس بسیار راحتتری را در دست ارائه میدهند و تجربهی کاربری بهتری را رقم میزنند.
برآمدگیهای دوربین که امروزه به یکی از ویژگیهای رایج در طراحی گوشیهای هوشمند تبدیل شدهاند، میتوانند برای برخی از کاربران آزاردهنده باشند. استفاده از حسگرهای بزرگتر برای بهبود کیفیت تصاویر، نیازمند عمق بیشتر در ماژول دوربین است که به ناچار منجر به افزایش ضخامت آن میشود. با این حال، این برآمدگیها میتوانند جنبههای مثبتی نیز داشته باشند و به بهبود ارگونومی گوشی کمک کنند. به عنوان مثال، نوار یکنواخت دوربین در گوشیهای سری پیکسل گوگل، از لرزش دستگاه هنگام قرار گرفتن روی سطوح صاف جلوگیری میکند و حتی میتواند با قرار گرفتن انگشتان کاربر روی لبهی پایینی ماژول دوربین، به نگهداشتن راحتتر گوشی کمک کند.
در میان انواع مختلف گوشیهای هوشمند، گوشیهای تاشو بیشترین فضا را برای بهبود در زمینهی توزیع وزن و ارگونومی دارند. در این نوع گوشیها، به دلیل ساختار خاص، یک طرف میتواند به طور قابل توجهی سنگینتر یا سبکتر از طرف دیگر باشد که این مسئله میتواند تجربهی کاربری را تحت تأثیر قرار دهد. خوشبختانه، برخی از مدلهای جدیدتر مانند آنر Magic V3، با طراحی مناسب و در نظر گرفتن اصول توزیع وزن، توانستهاند این مشکل را تا حد زیادی برطرف کنند و حس راحتتری را در مقایسه با سایر مدلهای موجود در بازار به کاربران ارائه دهند.
تعادل میان زیبایی، کارایی و ارگونومی در طراحی گوشیهای هوشمند
طراحی گوشیهای هوشمند، نیازمند ایجاد تعادلی دقیق و ظریف بین زیبایی ظاهری، عملکرد فنی و کاربردی بودن دستگاه است. هر منحنی، هر مادهی بهکاررفته و هر قطعهای که در داخل گوشی قرار میگیرد، هدفی مشخص را دنبال میکند. این هدف میتواند شامل بهبود دوام و استحکام دستگاه، افزایش ارگونومی و راحتی کاربر، یا بهینهسازی عملکرد فنی باشد. از تغییر طراحی به لبههای صاف برای افزایش استحکام گرفته تا استفاده از مواد جدید و پیشرفته مانند تیتانیوم و چرم گیاهی، هر انتخابی در طراحی، به طور مستقیم بر نحوهی تعامل کاربران با دستگاههایشان تأثیر میگذارد.
تجربهی استفاده از گوشیهای مختلف نشان میدهد که جزئیاتی مانند توزیع وزن، محل قرارگیری دوربین و حتی حس لبههای گوشی، به طور قابل توجهی بر راحتی استفاده و تجربهی کاربری تأثیر میگذارند. این جزئیات اغلب به صورت ناخودآگاه توسط کاربران درک میشوند، اما نقش مهمی در رضایت آنها از دستگاه ایفا میکنند.
با پیشرفت روزافزون فناوری، شاهد نوآوریهایی مانند نمایشگرهای انعطافپذیر و طراحیهای شخصیسازیشده در گوشیهای هوشمند خواهیم بود. اما صرف نظر از میزان پیشرفت فناوری، اصول فیزیک و نیازهای کاربران همواره در طراحی این دستگاهها نقش تعیینکنندهای خواهند داشت. با درک این جزئیات و تأثیر آنها بر تجربهی کاربری، میتوانیم قدردان دقتی باشیم که در طراحی دستگاههایی که روزانه از آنها استفاده میکنیم، به کار رفته است.