سامسونگ باید استراتژی خود را تغییر دهد
سامسونگ در حال آمادهسازی اولین گوشی سهتای خود با طراحی "G Type" است، اما تولید محدود آن (کمتر از ۳۰۰ هزار واحد) و کاربرد نامشخص آن در حالت نیمهباز، سوالاتی را در مورد هدف این شرکت ایجاد کرده است. به نظر میرسد سامسونگ باید به جای آزمایشهای محدود، بر نوآوریهای کاربردیتر در بازار گوشیهای تاشو تمرکز کند.
در دنیای پویای فناوری و بهویژه در بازار رقابتی گوشیهای هوشمند، نوآوری و پیشگامی نقش بسزایی در جذب مخاطب و حفظ سهم بازار دارد. در این راستا، اخبار و شایعات مربوط به عرضهی اولین گوشی سهگانه سامسونگ، به عنوان بزرگترین فروشندهی گوشیهای هوشمند در جهان، هیجان زیادی را در بین علاقهمندان به فناوری برانگیخته است. همانطور که میدانیم، گوشیهای تاشو به تدریج جایگاه خود را در بازار پیدا کرده و به نوعی، آیندهی این صنعت را رقم میزنند. بنابراین، هرگونه نوآوری چشمگیر از سوی بزرگان این عرصه، همواره با استقبال و توجه ویژهای روبرو میشود.
نکتهی قابل توجه در مورد گوشی سهتای سامسونگ، تفاوت احتمالی آن با محصول پیشگام هواوی، Mate XT، است. در حالی که Mate XT از طراحی S شکل و دو لولا با مکانیزمهای تاشوی مجزا بهره میبرد، شایعات حاکی از آن است که سامسونگ قصد دارد از طراحی به اصطلاح "G Type" برای گوشی سهگانه خود استفاده کند. این رویکرد میتواند منجر به خلق محصولی با ظاهری متفاوت و تجربهی کاربری منحصر به فرد شود و سامسونگ را در مسیری جدید در دنیای گوشیهای تاشو قرار دهد. البته، این موضوع منوط به این است که شرکت دیگری پیش از سامسونگ، این نوع طراحی را به بازار عرضه نکند و از این نظر، رقابت تنگاتنگی بین شرکتهای سازنده وجود دارد.
اما سوال اساسی که در اینجا مطرح میشود این است که هدف واقعی سامسونگ از عرضهی چنین محصولی چیست؟ آیا صرفاً یک حرکت نمایشی و آزمایشی است یا هدف بزرگتری را دنبال میکند؟
برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به هواوی Mate XT میاندازیم. این دستگاه، با وجود ایدهی نوآورانهاش، با چالشهایی نیز روبرو بود. Mate XT به جای تا شدن از وسط، مانند بسیاری از گوشیهای تاشوی کتابی، دو بار تا میشود و نمایشگر بزرگ ۱۰.۲ اینچی آن به سه قسمت تقسیم میشود. این طراحی، اگرچه از نظر تئوری امکان استفاده از اندازههای مختلف نمایشگر (۶.۴، ۷.۹ و ۱۰.۲ اینچ) را فراهم میکرد، اما در عمل، با مشکلاتی در زمینهی کاربری و دوام مواجه بود.
در مقابل، گزارشها نشان میدهند که سامسونگ قصد دارد از یک روش تاشو برای هر دو لولا در گوشی سهتای خود استفاده کند. این رویکرد، اگرچه میتواند محافظت بهتری را برای پنل بزرگ ۱۲.۴ اینچی فراهم کند، اما به طور قابل توجهی از انعطافپذیری و کاربری دستگاه در حالت نیمهباز میکاهد. به عبارت دیگر، اگر گوشی به طور کامل به سمت داخل تا شود، همانطور که شایعات اخیر نشان میدهند، تصور کاربرد منطقی و کارآمد برای آن در حالت نیمهباز دشوار خواهد بود. این محدودیت میتواند یکی از دلایل اصلی تولید محدود این دستگاه، یعنی "کمتر از ۳۰۰ هزار" نسخه باشد.
برای درک بهتر میزان محدود بودن این تعداد، کافی است آن را با آمار تولید سایر گوشیهای سامسونگ مقایسه کنیم. پیشبینی میشود سامسونگ ۱۶ میلیون واحد از گلکسی S25 اولترا را پس از فروش تخمینی ۱۵.۸ میلیون S24 اولترا و بیش از ۱۲ میلیون S24 معمولی تا نوامبر ۲۰۲۴ تولید کند. این مقایسه به خوبی نشان میدهد که تولید ۳۰۰ هزار واحد، در مقایسه با تولید میلیونها دستگاه از سری S، بسیار ناچیز و در حد یک آزمایش محدود است.
به نظر میرسد زمان آزمایشهای محدود و بیهدف برای شرکتی مانند سامسونگ، که در صدر بازار قرار دارد، به پایان رسیده باشد. آیا این بدان معناست که سامسونگ باید به دنبال تولید انبوه این دستگاه، مشابه سری گلکسی S باشد؟ قطعاً خیر. ساخت چنین دستگاهی با طراحی پیچیده و فناوریهای نوین، طبیعتاً دشوار و پرهزینه است و تولید محدود آن در مراحل اولیه، منطقی به نظر میرسد. اما سوال اینجاست که آیا این آزمایش محدود، هدف مشخص و کاربرد تعریف شدهای دارد یا صرفاً یک حرکت نمایشی است؟
آیا منظور این است که سامسونگ باید از هرگونه ریسک در طراحی و نوآوری اجتناب کند؟ باز هم قطعاً خیر. به ویژه در بازار رقابتی گوشیهای تاشو، ریسکپذیری و نوآوری، لازمهی پیشرفت و حفظ جایگاه است. اما سامسونگ باید از استراتژی قدیمی "همهی گزینهها را امتحان کن تا ببینی کدام جواب میدهد" فاصله بگیرد و با برنامهریزی دقیق و هدفمند، بر نوآوریهای کاربردی و پاسخگو به نیازهای واقعی کاربران تمرکز کند. تولید محدود یک دستگاه با کاربرد نامشخص و صرفاً به منظور نمایش تواناییهای فنی، نمیتواند راهکار مناسبی برای پیشبرد این بازار و کسب رضایت کاربران باشد.
تحلیل عمیقتر استراتژی سامسونگ در حوزه گوشیهای تاشو و پیشنهاداتی برای بهبود
همانطور که اشاره شد، سامسونگ به عنوان یکی از پیشگامان حوزه گوشیهای تاشو، تاکنون رویکردی محتاطانه و مبتنی بر آزمون و خطا در پیش گرفته است.
تولید محدود، عرضههای منطقهای و نسخههای ویژه، نشان از آن دارد که این شرکت هنوز به طور کامل به پتانسیل این بازار و توانایی خود در تولید انبوه محصولات قابل اعتماد اطمینان ندارد.
مشکلات موجود در رویکرد فعلی سامسونگ
عدم قطعیت در استراتژی: سامسونگ به جای داشتن یک نقشه راه روشن و بلندمدت برای گوشیهای تاشو، به صورت سالانه و با توجه به بازخوردهای بازار، تصمیمات خود را اتخاذ میکند. این رویکرد، باعث ایجاد سردرگمی در میان کاربران و شرکای تجاری شده و مانع از ایجاد یک برند قوی در این حوزه شده است.
تمرکز بر آزمایش و خطا: تمرکز بیش از حد بر تولید نسخههای محدود و آزمایش بازار، باعث شده تا سامسونگ از فرصتهای بزرگ برای تصرف سهم بیشتری از بازار گوشیهای تاشو باز بماند. رقبا با ارائه محصولات با کیفیتتر و قیمت مناسبتر، به سرعت در حال پیشروی هستند.
عدم تمرکز بر تولید انبوه: تولید محدود، باعث افزایش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش قیمت نهایی محصولات میشود. این موضوع، دسترسی کاربران به این فناوری نوین را محدود کرده و مانع از رشد سریع بازار شده است.
عدم یکپارچگی در عرضه جهانی: عرضههای منطقهای و نسخههای ویژه، باعث ایجاد تبعیض بین کاربران مختلف شده و به برند سامسونگ لطمه زده است. کاربران انتظار دارند که محصولات جدید سامسونگ به صورت همزمان و با مشخصات یکسان در تمام بازارهای مهم عرضه شود.
پیشنهاداتی برای بهبود استراتژی سامسونگ
تعیین یک استراتژی بلندمدت: سامسونگ باید یک چشمانداز روشن و بلندمدت برای گوشیهای تاشو تعریف کند و با توجه به آن، برنامههای خود را تدوین کند. این استراتژی باید بر اساس تحلیل دقیق بازار، نیازهای کاربران و تواناییهای فنی شرکت باشد.
تمرکز بر تولید انبوه و کاهش هزینهها: سامسونگ باید بر تولید انبوه گوشیهای تاشو با کیفیت بالا و قیمت رقابتی تمرکز کند. این امر مستلزم سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، بهبود فرآیند تولید و ایجاد زنجیره تأمین پایدار است.
عرضه جهانی و یکپارچه: سامسونگ باید محصولات خود را به صورت همزمان و با مشخصات یکسان در تمام بازارهای مهم عرضه کند. این امر به ایجاد یک برند جهانی قوی و افزایش اعتماد کاربران کمک خواهد کرد.
نوآوریهای کاربردی و مفید: سامسونگ باید به جای تمرکز بر ویژگیهای جدید و جذاب، بر نوآوریهایی که به بهبود تجربه کاربری کمک میکنند، تمرکز کند. به عنوان مثال، توسعه نرمافزارهای اختصاصی برای استفاده بهینه از نمایشگر تاشو، میتواند یک مزیت رقابتی بزرگ برای سامسونگ باشد.
ایجاد اکوسیستم قوی: سامسونگ باید با ایجاد یک اکوسیستم قوی از محصولات و خدمات مرتبط، تجربه کاربری با گوشیهای تاشو را بهبود بخشد. به عنوان مثال، همکاری با توسعهدهندگان نرمافزار برای ایجاد اپلیکیشنهای بهینه شده برای نمایشگر تاشو، میتواند بسیار مفید باشد.
در مورد گلکسی S25 Slim
سامسونگ باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد گلکسی S25 Slim را به یک محصول پرچمدار تبدیل کند یا خیر. اگر تصمیم به تولید این محصول گرفته شده است، باید به صورت جدی به تولید انبوه آن فکر کند. تولید محدود این محصول، نه تنها به سودآوری شرکت کمک نمیکند، بلکه میتواند به اعتبار برند نیز لطمه بزند.
نتیجهگیری
سامسونگ با داشتن پتانسیلهای بسیار بالا، میتواند به عنوان یک رهبر واقعی در بازار گوشیهای تاشو شناخته شود. با این حال، برای رسیدن به این هدف، باید تغییرات اساسی در استراتژی خود ایجاد کند. تمرکز بر تولید انبوه، عرضه جهانی و نوآوریهای کاربردی، میتواند به سامسونگ کمک کند تا به موفقیت پایدار در این بازار دست یابد.
در نهایت، سامسونگ باید به یاد داشته باشد که موفقیت در بازار گوشیهای تاشو، تنها با ارائه محصولاتی با کیفیت بالا و قیمت مناسب ممکن است.
برچسبها: