تفاوت نسخه چین و جهانی گوشیهای پرچمدار چیست؟
پرچمداران چینی در مقایسه با مدلهای جهانی، نرمافزار متفاوت، سختافزار کمی تغییریافته، قابلیتهای هوش مصنوعی بومیتر، تبلیغات بیشتر و قیمت پایینتری دارند. به طور کلی، مدلهای چینی برای بازار داخلی و مدلهای جهانی برای سازگاری با استانداردهای بینالمللی و اکوسیستم گوگل بهینه شدهاند.
چرا پرچمداران چینی در چین و جهان متفاوتند؟
برندهای گوشی هوشمند چینی، هویتی دوگانه دارند. گوشیهای پرچمداری که در بازار چین میبینید، اغلب با مدلهایی که در سطح جهانی عرضه میشوند، تفاوتهای اساسی دارند. در حالی که شرکتهایی مانند شیائومی، ویوو، اوپو و حتی هواوی حضور جهانی خود را گسترش دادهاند، باز هم تفاوتهای کلیدی بین مدلهای داخلی و بینالمللی آنها به چشم میخورد. این تفاوتها گاهی فنی، گاهی نرمافزاری و گاهی نیز صرفاً ناشی از سیاستهای بازاریابی متفاوت هستند.
اگر تا به حال برایتان سوال پیش آمده که چرا آخرین پرچمدار چینی با مشخصات فنی کمی متفاوتتر در خارج از چین عرضه میشود، در اینجا دلیل آن را بررسی میکنیم:
۱. نرمافزار: بازی کاملاً متفاوت
یکی از برجستهترین تفاوتهای میان گوشیهای پرچمدار چینی و مدلهای جهانی، بخش نرمافزار است. در کشور چین، خدمات گوگل وجود ندارند و همین موضوع، همه چیز را دستخوش تغییر میکند. گوشیهایی که در چین عرضه میشوند، بدون پلی استور، گوگل مپ و حتی گوگل اسیستنت ارائه میگردند. به جای این خدمات، تولیدکنندگان به فروشگاههای اپلیکیشن اختصاصی خود، سرویسهای نقشه بومی و دستیارهای هوش مصنوعی متکی هستند.
این موضوع فراتر از دسترسی به اپلیکیشنها تاثیرگذار است؛ بلکه طراحی کل تجربهی نرمافزاری را دگرگون میکند. پرچمداران چینی، یکپارچگی عمیقتری با پلتفرمهای بومی مانند ویچت، علیپی و بایدو دارند. این سطح از یکپارچگی به کاربران چینی اجازه میدهد تا به راحتی از خدمات محلی بهرهمند شده و تعاملات روزمره خود را در یک اکوسیستم کاملاً بومی تجربه کنند.

نکتهی قابل توجه این است که عدم وابستگی به گوگل، تولیدکنندگان را به توسعهی راهکارهای اختصاصی خود برای دستیارهای صوتی، اشتراکگذاری فایل و موارد دیگر سوق داده. و بهترین بخش ماجرا اینجاست؟ همهی اینها بر پایهی خدمات چینی بنا شدهاند و اکوسیستمی را خلق میکنند که حس کاملاً بومی را به کاربر القا مینماید. به عبارت دیگر، کاربران چینی تجربهای نرمافزاری را به دست میآورند که به طور خاص برای نیازها و عادات آنها در داخل کشور طراحی و بهینه سازی شده است.
در مقابل، برای مدلهای جهانی، تولیدکنندگان مجبورند نرمافزار گوشیهای خود را به منظور سازگاری با اکوسیستم گوگل، از نو طراحی و بازسازی کنند. این فرآیند شامل افزودن خدمات گوگل پلی، تنظیم دستیارهای هوش مصنوعی برای پشتیبانی از گوگل اسیستنت و اطمینان از انطباق اپلیکیشنها با استانداردهای بینالمللی است. بنابراین، نرمافزار گوشیهای چینی برای بازار جهانی، در واقع نسخهای تغییریافته و سازگارشده با اکوسیستم گوگل است که احتمالا برخی از ویژگیهای بومی و یکپارچگی عمیق با خدمات محلی را از دست بدهد.
۲. سختافزار مشابه اما متفاوت
روی کاغذ، اکثر مدلهای پرچمدار از برندهای چینی در بازارهای مختلف، مشخصات سختافزاری یکسانی دارند. اما اگر عمیقتر به جزئیات بپردازید، اغلب تفاوتهای کلیدی را خواهید یافت. گاهی اوقات، این تفاوتها جزئی و کوچک هستند؛ مانند پیکربندیهای متفاوت حافظه یا طراحیهای اندکی تغییریافته. اما در برخی موارد دیگر، شاهد تغییرات عمدهای هستیم که تجربهی کاربری را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
به عنوان مثال، شیائومی 14 اولترا را در نظر بگیرید. نسخهی چینی این گوشی از یک باتری بزرگتر 5300 میلیآمپرساعتی بهره میبرد، در حالی که مدل جهانی به یک باتری 5000 میلیآمپرساعتی محدود شده است. به طور مشابه، اوپو یا ویوو ممکن است یک نسخهی ردهبالا با بدنهی سرامیکی را در چین عرضه کنند، اما برای مدلهای بینالمللی به شیشهی استاندارد بسنده نمایند. سایر ویژگیها، مانند سرعت شارژ سریع نیز ممکن است در مدلهای جهانی و چینی متفاوت باشند. این اختلافات هرچند به ظاهر کوچک، میتوانند در عمل تاثیر قابل توجهی بر طول عمر باتری، حس و ظاهر گوشی و در نهایت رضایت کاربر داشته باشند.
و سپس، مسئلهی باندهای فرکانسی وجود دارد. بسیاری از پرچمداران چینی از باندهای شبکهی به طور خاص طراحیشده برای چین پشتیبانی میکنند، در حالی که همتایان جهانی آنها برای پشتیبانی از باندهای LTE و 5G مورد استفاده در اروپا، هند و ایالات متحده تنظیم میشوند. این موضوع از اهمیت حیاتی برخوردار است، زیرا وارد کردن یک پرچمدار چینی و انتظار پشتیبانی کامل از شبکه در خارج از چین، اغلب یک ریسک بزرگ به شمار میرود. عدم تطابق باندهای فرکانسی میتواند منجر به مشکلات اتصال به شبکه، سرعت پایینتر اینترنت و حتی عدم امکان استفاده از برخی شبکههای اپراتوری در کشورهای دیگر شود.
۳. قابلیتهای هوش مصنوعی
ویژگیهای مبتنی بر هوش مصنوعی در این روزها به موضوعی بسیار مهم در گوشیهای هوشمند تبدیل شدهاند و این، حوزهی دیگری است که در آن پرچمداران چینی تفاوت دارند. در چین، دستیارهای صوتی مانند Xiao AI شیائومی، Celia هواوی و Breeno اوپو، به شدت در عملکردهای روزانه یکپارچه شدهاند.
این دستیارها به طور یکپارچه با خدمات محلی کار میکنند و یکپارچگی عمیقی با ویچت، ترجمهی همزمان و عملکردهای پرداخت از طریق علیپی و ویچت پی ارائه میدهند. به عنوان مثال، یک کاربر چینی میتواند با استفاده از دستیار صوتی گوشی خود، به راحتی پرداختهای روزانه را انجام داده، پیامهای ویچت ارسال کند، اطلاعات مورد نیاز خود را جستجو کرده و بسیاری از امور دیگر را تنها با صدای خود انجام دهد.
در نسخههای جهانی، این دستیارها یا به طور کامل حذف شدهاند یا به نقشهای کمرنگتری تقلیل داده شدهاند. در عوض، گوشیها با گوگل اسیستنت عرضه میشوند، که ممکن است به اندازهی دستیارهای بومی با اکوسیستم تولیدکننده یکپارچه نباشد. این موضوع باعث میشود که برخی از ویژگیهای هوش مصنوعی در مدلهای چینی روانتر به نظر برسند، حتی اگر از لحاظ فنی، نسخهی نرمافزاری یکسانی را اجرا کنند. در واقع، تجربهی هوش مصنوعی در گوشیهای چینی، حسی بومیتر و یکپارچهتر را به کاربر القا میکند، زیرا به طور خاص برای اکوسیستم خدمات و اپلیکیشنهای محلی طراحی شده است.
۴. نرمافزارهای از پیش نصبشده و تبلیغات
اگر تا به حال از یک پرچمدار چینی به صورت پیشفرض و بدون تغییر تنظیمات استفاده کرده باشید، ممکن است متوجه تبلیغات شده باشید! بسیاری از تولیدکنندگان چینی، هزینههای تولید گوشیهای خود را از طریق گنجاندن اپلیکیشنهای از پیش نصبشده و تبلیغات داخلی جبران میکنند.

به عنوان مثال، شیائومی به خوبی به خاطر قرار دادن تبلیغات در اپلیکیشنهای سیستمی خود شناخته میشود. این موضوع در چین به طور گسترده پذیرفته شده است، جایی که مصرفکنندگان به معاوضهی قیمتهای پایینتر با تجربهی کاربری مبتنی بر تبلیغات عادت کردهاند. در واقع، کاربران چینی در بسیاری از موارد، حاضرند تبلیغات را تحمل کنند تا بتوانند گوشیهای هوشمند را با قیمتهای مقرونبهصرفهتری خریداری نمایند.
با این حال، برای مدلهای جهانی، این رویکرد همیشه کارآمد نیست. در حالی که برخی از برندها هنوز هم اپلیکیشنهای از پیش نصبشده را ارائه میدهند، کاربران بینالمللی به مراتب تحمل کمتری نسبت به تبلیغات در منوهای تنظیمات گوشی خود نشان میدهند. در نتیجه، بسیاری از برندهای چینی این تبلیغات را در نرمافزار جهانی خود تعدیل میکنند (اما به طور کامل حذف نمیکنند). به عبارت دیگر، شرکتهای چینی تلاش میکنند تا تعادلی بین کسب درآمد از طریق تبلیغات و حفظ رضایت کاربران بینالمللی ایجاد کنند.
۵. برندسازی و جایگاهیابی
یکی از ظریفترین تفاوتها، نحوهی بازاریابی پرچمداران چینی است. در چین، این گوشیها اغلب به عنوان دستگاههای سبک زندگی به فروش میرسند که به طور عمیق با یک اکوسیستم خاص گره خوردهاند. به عنوان مثال، ویوو و اوپو فقط یک گوشی نمیفروشند بلکه یک تجربهی جامع مبتنی بر هوش مصنوعی را به مشتریان ارائه میدهند که شامل یکپارچگی با خانهی هوشمند، فیلترهای زیبایی پیشرفته برای سلفی و اشتراکگذاری یکپارچه فایل با سایر دستگاههای برندهای چینی میشود. در این نوع بازاریابی، تاکید بر ایجاد یک اکوسیستم یکپارچه و ارائه تجربهای فراتر از صرفاً یک گوشی هوشمند است.
در سطح جهانی، همین برندها رویکرد سادهتری را در پیش میگیرند: عملکرد، فناوری دوربین و عمر باتری. به جای تاکید بر قفل شدن در یک اکوسیستم، آنها بر مشخصات فنی خام تمرکز میکنند. به عنوان مثال، هواوی هنگام بازاریابی پرچمداران جهانی خود، بر کیفیت دوربین و طراحی تمرکز میکند، نه بر اکوسیستم اپلیکیشنهای خود (که به دلیل عدم حضور گوگل، فروش آن در خارج از چین دشوار است). در این نوع بازاریابی، هدف جذب مخاطبان گستردهتری است که به دنبال عملکرد و ویژگیهای فنی برتر در یک گوشی هوشمند هستند.
۶. قیمت مقرونبهصرفهتر در چین، حتی برای مدل مشابه
یکی از بزرگترین ناامیدیها برای خریداران بینالمللی، قیمتگذاری است. مدلهای پرچمدار چینی تقریباً همیشه در چین ارزانتر از همتایان جهانی خود هستند. این اختلاف قیمت عمدتاً به دلیل سیاستهای مالیاتی متفاوت، رقابت محلی و جایگاهیابی برند است. شرکتهایی مانند شیائومی و ویوو میتوانند دستگاههای ردهبالای خود را به دلیل مدلهای فروش مستقیم و هزینههای توزیع پایینتر، با قیمتهای تهاجمیتری در چین قیمتگذاری کنند. به عبارت دیگر، ساختار بازار و شرایط رقابتی در چین، به این شرکتها اجازه میدهد تا گوشیهای خود را با حاشیه سود کمتری به فروش برسانند.
به عنوان مثال، وانپلاس 13 در چین با قیمت بسیار پایینتری نسبت به عرضهی جهانی خود عرضه شد، حتی اگر سختافزار آنها تقریباً یکسان بود. برندها ممکن است این شکاف قیمتی را با ارائهی خدمات گارانتی طولانیتر، لوازم جانبی اضافی یا تبلیغات منطقهای خاص در بازارهای جهانی توجیه کنند، اما برای بسیاری از خریداران، اختلاف قیمت همچنان توجیهناپذیر به نظر میرسد. به همین دلیل، بسیاری از کاربران بینالمللی احساس میکنند که برای خرید یک گوشی پرچمدار چینی، باید هزینهی بیشتری نسبت به کاربران چینی پرداخت نمایند.
۷. آیا وارد کردن یک پرچمدار چینی ارزشش را دارد؟
پس از خواندن همهی این موارد، اگر به خرید مستقیم یک پرچمدار چینی به جای انتظار برای نسخهی جهانی آن فکر میکنید، باید بدانید که معایب و مزایایی در این کار وجود دارد. شما ممکن است سختافزار بهتر، بهروزرسانیهای سریعتر و گزینههای سفارشیسازی بیشتری را به دست آورید، اما همچنین باید با فقدان خدمات گوگل، عدم پشتیبانی مناسب از باندهای 4G/5G و تجربهی نرمافزاری که به طور کامل برای کاربران بینالمللی بهینه نشده است، کنار بیایید.
برخی از علاقهمندان به فناوری ممکن است با این موارد مشکلی نداشته باشند. آنها میتوانند رامهای جهانی را فلش کنند یا تنظیمات را تغییر دهند تا مدلهای چینی به صورت بینالمللی کار کنند. اما برای اکثر کاربران، صبر کردن برای مدل جهانی گزینهی بهتری است چرا که برای منطقهی شما بهینه شده، با پشتیبانی مناسب گوگل ارائه میشود و از دردسرهای سازگاری جلوگیری میکند. به عبارت دیگر، مدلهای جهانی برای استفادهی روزمره و بدون دردسر در خارج از چین، طراحی و بهینه سازی شدهاند.
سخن پایانی
گوشیهای هوشمند پرچمدار چینی ممکن است در سطح جهانی نامهای یکسانی داشته باشند، اما اغلب دو محصول متفاوت هستند. نسخههای چینی تمایل دارند با اکوسیستمهای محلی یکپارچهتر باشند، گاهی اوقات مشخصات فنی بهتری ارائه میدهند و بهروزرسانیها را سریعتر دریافت میکنند. از طرف دیگر، نسخههای جهانی برای مخاطبان گستردهتری تنظیم شدهاند، با خدمات گوگل، پشتیبانی گستردهتر از شبکه و تبلیغات کمتر. به طور خلاصه، مدلهای چینی برای کاربران چینی و مدلهای جهانی برای کاربران بینالمللی طراحی شدهاند.
برای اکثر کاربران، این تفاوتها چندان تعیینکننده نخواهند بود. اما اگر شما از علاقهمندان به فناوری هستید و به وارد کردن یک پرچمدار چینی فکر میکنید، ارزش آن را دارد که در نظر بگیرید چه چیزی به دست میآورید و چه چیزی ممکن است از دست بدهید. تصمیم نهایی بستگی به اولویتها و نیازهای شما دارد.