GSM-logo
خانهاخبار
رویای آشفته‌ی USB-C: چند قدم به جلو، چند قدم به عقب

رویای آشفته‌ی USB-C: چند قدم به جلو، چند قدم به عقب

کابوسی از پیچیدگی به جای رویایی از سادگی

۳ خرداد ۱۴۰۳

تبلیغات

home_header

در ابتدا قرار بود USB-C راه‌حل نهایی باشد، کابلی یونیورسال که هم برای برق و انتقال دیتا و هم برای اتصال به نمایشگر و خروجی صدا کاربرد داشته باشد. این استاندارد کوچک و برگشت‌پذیر به وعده‌اش عمل کرد و دوران پورت‌های مختلف را به پایان رساند. اما حالا، USB-C به موجودی عجیب و غریب از فیلم‌های جان کارپنتر تبدیل شده است؛ مجموعه‌ای از قطعات اولیه که به سختی می‌توان زیر انبوه ویژگی‌های اضافه و به هم ریخته‌ی آن را تشخیص داد.

هر جنبه‌ی به ظاهر ساده‌ی USB-C را که بررسی کنیم، با آشفتگی فزاینده‌ی مشکلات سازگاری روبرو می‌شویم. فرقی نمی‌کند بحث بر سر استانداردهای مختلف شارژ سریع اختصاصی باشد یا اینکه بخواهیم بفهمیم سرعت دیتای USB روی کدام پورت یا کابل کار می‌کند، دیگر نمی‌توانم سر از این وضعیت دربیاورم. مشکل بزرگتر این است که اصل تعریف‌شده‌ی استاندارد USB-C به کاربران القا می‌کند همه چیز به سادگی کار می‌کند، در حالی که واقعیت کاملا برعکس است. البته، حداقل یک مزیت وجود دارد؛ کابل‌های USB-C حتی به صورت وارونه هم کار می‌کنند!

پیش از آنکه به مشکلات USB-C بپردازیم، بهتر است نگاهی به خود این استاندارد داشته باشیم:

به طور خلاصه، USB-C اولین کانکتور برگشت‌پذیر USB است و همین ویژگی به تنهایی آن را به یک ارتقاء کارآمد نسبت به نسل‌های قبلی تبدیل می‌کند. همانطور که انتظار می‌رود، اکنون این پورت جایگزین کانکتور USB-A شده و در اکثر ابزارهای رایجۀ دیجیتال، از گوشی‌های هوشمند گرفته تا لپ‌تاپ‌ها، حضور دارد. حتی در برخی لوازم الکترونیکی قابل حمل مانند مسواک‌های برقی، جاروبرقی‌های کوچک و دوربین‌های دیجیتال نیز می‌توان شاهد پورت‌های Type-C بود.

کانکتور USB-C در مقایسه با استانداردهای پیشین USB، نه تنها برگشت‌پذیر است، بلکه از نظر ابعاد بسیار جمع و جور بوده و انبوهی از قابلیت‌ها را ارائه می‌دهد. همانطور که در نمودار بالا مشاهده می‌کنید، یک کانکتور معمولی USB-C تعداد پین‌های بسیار بیشتری نسبت به نسل‌های قبلی USB در خود جای داده است. این استاندارد از شارژ سریع، انتقال پر سرعت داده، خروجی صدا، اتصال به نمایشگر خارجی 4K و بسیاری موارد دیگر پشتیبانی می‌کند.

یو اس بی سی

علاوه بر این، USB-C از سازگاری بالایی برخوردار است. به این معنی که با یک کابل و احتمالا یک مبدل، می‌توانید اکثر دستگاه‌های خود را به هم متصل کنید؛ البته به شرطی که از استاندارد اختصاصی استفاده نکنند. حتی غول فناوری، اپل، نیز با سری جدید آیفون 15 خود به جمع حامیان Type-C پیوسته است. آن‌ها با کنار گذاشتن پورت اختصاصی Lightning، گام بزرگی به سوی یکپارچگی و فراگیر شدن USB-C به عنوان کانکتور جهانی گوشی‌های هوشمند برداشته‌اند.

در نگاه اول، کانکتور USB-C با طراحی زیبا و برگشت‌پذیرش، تصویری از سادگی و کارآمدی را به ذهن متبادر می‌کند. اما حقیقت این است که سردردهای اصلی نه از خود درگاه فیزیکی USB-C، بلکه از استانداردهای پیچیده و گاهی گیج‌کننده‌ای نشأت می‌گیرند که در پس آن پنهان شده‌اند.

اینکه این پورت چه عملکردی داشته باشد به «پروتکل‌های زیربنایی» وابسته است. پروتکل‌ها مجموعه‌ای از قوانین و دستورالعمل‌هایی هستند که به سخت‌افزار فیزیکی دستور می‌دهند تا کار خاصی را انجام دهد. در دنیای USB-C، انواع مختلفی از این پروتکل‌ها وجود دارد؛ از جمله USB Power Delivery برای شارژ سریع، Thunderbolt برای انتقال داده‌های با سرعت بالا، DisplayPort برای اتصال به نمایشگرهای خارجی و نسل جدیدتر، یعنی USB4. نگران نباشید، در ادامه به جزئیات این پروتکل‌ها بیشتر می‌پردازیم. اما فعلا بیایید با خوش‌بینی به پیشرفت‌هایی نگاه کنیم که طی سال‌های اخیر در حوزه‌ی USB-C صورت گرفته است. یکی از نکات مثبت، همه‌گیر شدن تدریجی USB-C است. در حال حاضر، دیگر خبری از پورت‌های قدیمی‌تر USB در دستگاه‌های رده‌بالا و حتی اکثر گزینه‌های مقرون‌به‌صرفه‌ی بازار نیست. این روند با اجباری شدن استفاده از USB-C برای شارژ تمام وسایل الکترونیکی جدید تا پایان سال ۲۰۲۴ توسط کمیسیون اتحادیه اروپا، بیش از پیش تقویت خواهد شد. پس به زودی، و حتی شاید همین حالا، می‌توانید رویای استفاده از یک کابل و شارژر واحد برای همه‌ی ابزارهای خود را به واقعیت تبدیل کنید.

شارژ سریع USB Power Delivery روی درگاه USB-C تقریبا به استانداردی همه‌گیر در بازار گوشی‌های هوشمند و لپ‌تاپ‌ها تبدیل شده است. حتی گوشی‌هایی که از فناوری شارژ سریع اختصاصی خودشان استفاده می‌کنند، به نوعی این استاندارد را با توان پایین‌تر پذیرفته‌اند. با این حال، همانطور که در ادامه‌ی این مقاله خواهیم دید، اجرای سیستم شارژ سریع با USB-C همچنان برای بسیاری از مصرف‌کنندگان، به خصوص با ورود USB PD PPS به میدان، گیج‌کننده باقی مانده است. تنها تعداد محدودی از برندهای گوشی‌های هوشمند توانسته‌اند انعطاف‌پذیری مدل‌سازی توان را که با این استاندارد قابل برنامه‌ریزی جدید به دست آمده، به درستی به کار بگیرند. در نتیجه، سرعت شارژ بسیاری از دستگاه‌ها در مقایسه با فناوری شارژ سریع اختصاصی‌شان، همچنان بسیار پایین است.

استاندارد پورت یو اس بی

با وجود این مشکلات، USB-C توانسته است با موفقیت تعداد درگاه‌های دستگاه، انواع کابل و نیازمندی‌های شارژ را ساده‌سازی کند.در حالی که پورت‌های USB-C روز به روز جایگزین سوکت‌های قدیمی‌تر USB-A در لپ‌تاپ‌ها می‌شوند، این تغییر می‌تواند هم یک موهبت و هم یک دردسر باشد، به خصوص اگر هنوز از لوازم جانبی زیادی با درگاه‌های قدیمی استفاده می‌کنید. وابستگی به مبدل‌ها زمانی رواج زیادی داشت، اما با گسترش سریع USB-C در محصولات مختلف، این روند کاهشی شده است.

با این حال، ماهیت پیچیده‌ی USB-C باعث سردرگمی می‌شود. این به آن معناست که حتی در یک لپ‌تاپ واحد نیز ممکن است بین پورت‌های مختلف USB-C تفاوت‌های اساسی وجود داشته باشد. اینکه کدام پورت از توان بالا، خروجی نمایشگر یا انتقال داده‌ی فوق سریع پشتیبانی می‌کند، معمولا به کار با دفترچه‌ی راهنما و صرف وقت زیادی نیاز دارد. در مجموع، نسبت به روزهای ابتدایی ورود USB-C، شرایط بهتر شده است. اما خود این استاندارد به یک معضل تبدیل شده و در برخی جنبه‌ها حتی بدتر هم شده است. درست است که USB-C تضمین می‌کند گوشی شما به نحوی شارژ شود، اما اینکه کدام شارژر، کابل، گوشی و لپ‌تاپ برای دستیابی به بهترین سرعت شارژ با هم سازگار هستند، در نگاه اول اصلا واضح نیست. این موضوع می‌تواند بسیار گیج‌کننده باشد.

از طرفی، همچنان شاهد استفاده از پروتکل‌های اختصاصی شارژ سریع در گوشی‌های برندهای چینی مانند Honor، وان‌پلاس و شیائومی هستیم. این برندها امکان شارژ فوق سریع با وات بسیار بالا را ارائه می‌دهند، اما تنها با شرط استفاده از شارژر و کابل خاص خودشان. با این حال، شارژ همین گوشی‌ها با استانداردهای همه‌گیرتر معمولا بسیار کندتر بوده و اغلب به ۱۸ وات و کمتر محدود می‌شود، در برخی موارد حتی ممکن است به سرعت شارژ ۵ وات هم برسند. استثناهایی وجود دارد، اما با در نظر گرفتن محدوده‌ی کامل قیمت گوشی‌های هوشمند، علی‌رغم پذیرش گسترده‌ی USB-C، شارژ همچنان یک مشکل حل نشده باقی مانده است.

در دنیای ایده‌آل USB-C، تا زمانی که در محدوده‌ی یک برند خاص باقی بمانید، همه‌چیز به خوبی کار می‌کند. اما کافیست بخواهید گوشی هوشمند خود را با شارژر برندی دیگر شارژ کنید، آن وقت است که با کابوس شارژهای چند ساعته روبرو می‌شوید. در حالی که برخی برندها از لطفشان، از استانداردهای شارژ همگانی در شارژرهای خود پشتیبانی می‌کنند، اما این موضوع بیشتر یک استثناست تا یک قاعده.

با ورود فناوری USB Power Delivery Programmable Power Supply (USB PD PPS) به میدان، اوضاع برای خریداران مصرف‌کننده حتی گیج‌کننده‌تر هم می‌شود.

استاندارد USB Power Delivery در بین لپ‌تاپ‌ها و برندهای بزرگ گوشی‌های هوشمند غربی، از جمله اپل، گوگل و سامسونگ، بسیار رایج است. در این اکوسیستم احتمال بیشتری وجود دارد که بین گجت‌های مختلف، هماهنگی شارژ را تجربه کنید. اما حتی در همین جا هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنیم.

اولین چالش، تفاوت قابل توجه بین سطوح و سرعت‌های شارژ در گوشی‌های هوشمند، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌هاست، حتی اگر همگی از یک استاندارد واحد استفاده می‌کنند! معرفی نسخه‌ی پیچیده‌تر USB PD PPS اوضاع را به هم ریخته‌تر کرده است. برای مثال، شاهد بوده‌ایم که پرچمداران Pixel گوگل با الزامات توان شارژ به سهل‌انگاری برخورد می‌کنند و این گوشی‌ها علیرغم استفاده از شارژر گران‌قیمت‌تر 30W USB PD PPS، به سختی سریع‌تر از یک مدل قدیمی 18W USB PD شارژ می‌شوند. چنین مواردی به طور کامل خریداران را سردرگم می‌کنند.

مشابه همین سناریو برای سامسونگ هم وجود دارد. مدل‌های اخیر Galaxy Ultra به یک شارژر 45W USB PD PPS نیاز دارند، در حالی که نسخه‌های ارزان‌تر Galaxy S24 همچنان روی 25 وات متوقف مانده‌اند. اما نکته‌ی کلیدی اینجاست که در هر دو حالت، اگر شارژر PPS نداشته باشید، سرعت شارژ روی 15 وات ثابت می‌ماند و این یعنی ساعت‌ها انتظار برای شارژ کامل گوشی!فناوری USB PD PPS نویدبخش انقلابی در صنعت شارژ بود. این فناوری قرار بود انعطاف‌پذیری ولتاژ را که قبلا فقط در استانداردهای اختصاصی شارژ سریع دیده می‌شد، با سازگاری گسترده و همیشگیِ استاندارد USB ترکیب کند. روی کاغذ، این فناوری یک تیر و دو نشان بود. اما در دنیای واقعی، اوضاع به گونه‌ی دیگری رقم خورد. تنها تعداد انگشت‌شماری از برندها توانستند از این تکنولوژی به طور کامل بهره ببرند. ایسوس، گوگل و سامسونگ پیشگامان این حوزه هستند، در حالی که سرعت شارژ سایر گوشی‌های مجهز به این پروتکل، بسیار پایین‌تر از حد انتظار است.

پورت آیفون

با وجود این ناامیدی، فناوری USB Power Delivery همچنان به عنوان یک پشتیبان قابل اعتماد عمل می‌کند. این اطمینان را می‌دهد که گجت‌ها فراتر از سطح ابتدایی ۵ وات که توسط خود پورت USB-C مشخص شده است، شارژ شوند. با این حال، انتخاب شارژر و کابل ایده‌آل برای یک گوشی خاص، همچنان نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری است. این موضوع با ادعای سادگی و کارآمدی درگاه USB-C در تضاد کامل قرار دارد.

همانطور که تا به اینجا دیدیم، موضوع شارژ با وجود معرفی USB-C همچنان پیچیده باقی مانده است. اما این سردرگمی در بحث سرعت انتقال داده، ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد. این سردرگمی‌ به طور مستقیم تقصیر درگاه USB-C نیست، بلکه ناشی از اصرار «انجمن اجرایی USB» (USB-IF) بر افزودن پیچیدگی به فناوری‌های پشتیبانی‌شده توسط این درگاه است. در حالی که روی برخی پورت‌ها برچسب‌هایی برای مشخص کردن سرعت وجود دارد، اما تشخیص این سرعت با نگاهی گذرا تقریبا غیرممکن است. بررسی دقیق مشخصات فنی هم که قطعا کار دشواری است و می‌تواند سردردآور باشد.

آخرین نسل از پروتکل‌های سرعت انتقال داده‌ی USB به چندین استاندارد تقسیم می‌شوند. این استانداردها شامل نسل‌های قدیمی‌تر USB 1.0 و 2.0، و همچنین USB 3.0، USB 3.1، USB 3.2 و جدیدترین آن‌ها یعنی USB 4.0 می‌شوند که همگی امکان پشتیبانی از طریق درگاه USB-C را دارند. اما اوضاع به همین سادگی‌ها هم نیست! این استانداردها بعدا مورد بازنگری و به‌روزرسانی قرار گرفته‌اند و زیرمجموعه‌های مختلفی به آن‌ها اضافه شده است. این زیرمجموعه‌ها شامل USB 3.1 نسل ۱ (Gen 1)، USB 3.1 نسل ۲ (Gen 2)، و USB 3.2 نسل ۲ (Gen 2) می‌شوند. به این‌ها ویرایش‌های جدیدتر USB 3.2 نسل ۱ ایکس ۱ (Gen 1x1)، USB 3.2 نسل ۱ ایکس ۲ (Gen 1x2) و نهایتا USB 3.2 نسل ۲ ایکس ۲ (Gen 2x2) را هم اضافه کنید. بدون یک راهنمای جامع، درک تفاوت‌های این زیرمجموعه‌ها تقریبا غیرممکن است. امیدواریم نموداری که در ادامه آمده، بتواند کمی از این سردرگمی بکاهد.

معرفی درگاه USB-C قرار بود انقلابی در زمینه سادگی و کارآمدی ایجاد کند. اما در دنیای واقعی، اوضاع آنطور که به نظر می‌رسد، پیش نرفته است. به خصوص در بحث سرعت انتقال داده، با سردرگمی عجیبی مواجه هستیم. این سردرگمی تقصیر خود درگاه USB-C نیست، بلکه ناشی از تصمیمات عجیب «انجمن اجرایی USB» (USB-IF) است. آن‌ها با افزودن پیچیدگی‌های غیرضروری به فناوری‌های پشتیبانی‌شده توسط این درگاه، اوضاع را برای کاربران دشوار کرده‌اند.

برخی از پورت‌ها دارای برچسب‌هایی برای مشخص کردن سرعت انتقال داده هستند، اما این برچسب‌ها معمولا گویای تمام ماجرا نیستند. بررسی دقیق مشخصات فنی هم که به دانش فنی بالایی نیاز دارد و برای کاربران عادی، کار دشواری است.

آخرین نسل از پروتکل‌های سرعت انتقال داده‌ی USB به چندین استاندارد تقسیم می‌شوند، از جمله نسل‌های قدیمی‌تر USB 1.0 و 2.0 گرفته تا USB 3.0، USB 3.1، USB 3.2 و جدیدترین آن‌ها یعنی USB4. به نظر ساده می‌رسد، اینطور نیست؟ ماجرا از جایی پیچیده می‌شود که هرکدام از این استانداردها، زیرمجموعه‌های دیگری هم دارند! برای مثال، زیرمجموعه‌های USB 3.1 شامل نسل ۱ (Gen 1) و نسل ۲ (Gen 2) می‌شوند. همین وضعیت برای USB 3.2 هم تکرار می‌شود. اما قوز بالای قوز، معرفی استاندارد USB4 در سال ۲۰۱۹ بود که قرار بود به این آشفتگی خاتمه دهد. این استاندارد با وعده‌ی سادگی و کاربرپسندی به میدان آمد، اما در عمل، کاملا شکست خورد. USB4 خود به زیرمجموعه‌های متعددی مانند Gen 2×1 و Gen 3×2 تقسیم می‌شود که سرعت انتقال داده‌ی آن‌ها از ۱۰ تا ۸۰ گیگابیت بر ثانیه متغیر است.

علاوه بر این، در اواخر سال ۲۰۲۲، بازنگری‌ای در این استاندارد صورت گرفت که حداکثر سرعت را به ۸۰ گیگابیت بر ثانیه افزایش داد. با این حال، مشخصات اولیه‌ی USB4 حالا زیرمجموعه‌ی دیگری به نام Gen 3×2 قرار می‌گیرند! حتی نسخه‌ی دیگری از USB4 Gen 4 هم وجود دارد که می‌تواند به سرعت ۱۲۰ گیگابیت بر ثانیه برسد، اما از الگوی نام‌گذاری قبلی پیروی نمی‌کند. فراموش نکنیم که نام‌های تجاری گیج‌کننده‌ای مانند USB 40Gbps هم به این آشفتگی دامن می‌زنند. روی کابل‌ها و دستگاه‌ها هم معمولا برچسب‌های درستی وجود ندارد و برندسازی ضعیف در پیکربندی‌های پیشرفته‌تر، اوضاع را برای کاربران حرفه‌ای هم سخت می‌کند. به طور خلاصه، استانداردهای USB 3.2 و USB4 یک فاجعه‌ی تمام عیار هستند. درگاهی که قرار بود سادگی را به ارمغان بیاورد، حالا به نماد سردرگمی تبدیل شده است.

دردسرهای دنیای USB-C فراتر از سرعت انتقال داده است. پشتیبانی از «حالت‌های جایگزین» (Alternate Modes) و قابلیت‌های پیشرفته‌ی این درگاه نیز به معضلی اساسی برای کاربران تبدیل شده است. این قابلیت‌ها شامل مواردی مانند خروجی تصویر DisplayPort، MHL، HDMI، اترنت و صدای دیجیتال می‌شوند که همگی از طریق کانکتور USB-C قابل انتقال هستند.

برخلاف تصور، اکثر این قابلیت‌ها زیرمجموعه‌ی مشخصات USB-C به حساب می‌آیند (و نه مشخصات سرعت انتقال داده‌ی این پورت). با این حال، باز هم استاندارد USB4 قرار بود تا حدودی به یکپارچه‌سازی این قابلیت‌های جانبی کمک کند.

اما در عمل، ماجرا طور دیگری رقم خورد. USB4 بر پایه‌ی تاندربولت 3 ساخته شده و با مشخصات تاندربولت 4 همگام است. این یعنی پشتیبانی از تونل‌زنی DisplayPort 2.0 برای خروجی حداکثر دو نمایشگر 4K یا یک نمایشگر 8K، و همچنین قابلیت‌های PCI Express روی دستگاه‌های هاب را در بر می‌گیرد. با این حال، پشتیبانی از سایر حالت‌های جایگزین USB-C الزامی نیست.

البته اجبار کردن همه دستگاه‌ها به پشتیبانی از این قابلیت‌های پیشرفته منطقی به نظر نمی‌رسد، اما گستره‌ی وسیع این گزینه‌ها، زمینه‌ی بروز سردرگمی و نارضایتی برای مصرف‌کنندگان را فراهم می‌کند.

مشکل اصلی اینجاست که تشخیص اینکه آیا یک درگاه USB-C از یک «حالت جایگزین» خاص پشتیبانی می‌کند یا خیر، کار دشواری است. روی اکثر کابل‌ها و دستگاه‌ها برچسب‌های واضحی در این زمینه وجود ندارد. این موضوع باعث می‌شود کاربران نتوانند به درستی بفهمند که آیا کابل یا دستگاه آن‌ها از قابلیت مورد نظر پشتیبانی می‌کند یا خیر، و در نتیجه با مشکلاتی در اتصال و برقراری ارتباط بین دستگاه‌ها مواجه شوند.

به طور خلاصه، درگاه USB-C که قرار بود دنیای دیجیتال را ساده‌تر کند، حالا به کابوسی برای کاربران تبدیل شده است. سردرگمی در زمینه‌ی سرعت انتقال داده و پشتیبانی از «حالت‌های جایگزین»، چالش‌های اساسی این فناوری به شمار می‌روند.

دردسرهای دنیای USB-C فراتر از سرعت انتقال داده است. پشتیبانی از «حالت‌های جایگزین» (Alternate Modes) و قابلیت‌های پیشرفته‌ی این درگاه نیز به معضلی اساسی برای کاربران تبدیل شده است. این قابلیت‌ها شامل مواردی مانند خروجی تصویر DisplayPort، MHL، HDMI، اترنت و صدای دیجیتال می‌شوند که همگی از طریق کانکتور USB-C قابل انتقال هستند.

برخلاف تصور، اکثر این قابلیت‌ها زیرمجموعه‌ی مشخصات USB-C به حساب می‌آیند (و نه مشخصات سرعت انتقال داده‌ی این پورت). با این حال، باز هم استاندارد USB4 قرار بود تا حدودی به یکپارچه‌سازی این قابلیت‌های جانبی کمک کند. اما در عمل، ماجرا طور دیگری رقم خورد. USB4 بر پایه‌ی تاندربولت 3 ساخته شده و با مشخصات تاندربولت 4 همگام است. این یعنی پشتیبانی از تونل‌زنی DisplayPort 2.0 برای خروجی حداکثر دو نمایشگر 4K یا یک نمایشگر 8K، و همچنین قابلیت‌های PCI Express روی دستگاه‌های هاب را در بر می‌گیرد. با این حال، پشتیبانی از سایر حالت‌های جایگزین USB-C الزامی نیست. البته اجبار کردن همه دستگاه‌ها به پشتیبانی از این قابلیت‌های پیشرفته منطقی به نظر نمی‌رسد، اما گستره‌ی وسیع این گزینه‌ها، زمینه‌ی بروز سردرگمی و نارضایتی برای مصرف‌کنندگان را فراهم می‌کند.

سرعت شارژ یو اس بی سی

مشکل اصلی اینجاست که تشخیص اینکه آیا یک درگاه USB-C از یک «حالت جایگزین» خاص پشتیبانی می‌کند یا خیر، کار دشواری است. روی اکثر کابل‌ها و دستگاه‌ها برچسب‌های واضحی در این زمینه وجود ندارد. این موضوع باعث می‌شود کاربران نتوانند به درستی بفهمند که آیا کابل یا دستگاه آن‌ها از قابلیت مورد نظر پشتیبانی می‌کند یا خیر، و در نتیجه با مشکلاتی در اتصال و برقراری ارتباط بین دستگاه‌ها مواجه شوند. به طور خلاصه، درگاه USB-C که قرار بود دنیای دیجیتال را ساده‌تر کند، حالا به کابوسی برای کاربران تبدیل شده است. سردرگمی در زمینه‌ی سرعت انتقال داده و پشتیبانی از «حالت‌های جایگزین»، چالش‌های اساسی این فناوری به شمار می‌روند.

مشکل اصلی این است که قابلیت‌هایی که کاربر به طور منطقی از یک محصول با درگاه USB-C انتظار دارد، لزوما در آن محصول وجود ندارند. به عنوان مثال، اگر یک لپ‌تاپ فاقد پورت‌های سنتی HDMI یا اترنت باشد، مصرف‌کنندگان ممکن است فرض کنند که این قابلیت‌ها از طریق پورت USB-C آن پشتیبانی می‌شوند، اما این فرضیه همیشه درست از آب در نمی‌آید.

ناامیدکننده‌تر اینکه، ممکن است پشتیبانی از این قابلیت‌ها تنها روی یک پورت خاص Type-C روی دستگاه محدود باشد. شما ممکن است سه عدد پورت USB-C روی لپ‌تاپ خود داشته باشید، اما فقط یکی از آن‌ها قابلیت موردنظر شما را ارائه دهد. درست است که این یک مشکل از سمت تولیدکنندگان است، اما فقدان یک استاندارد سخت‌گیرانه برای مشخص کردن قابلیت‌های هر پورت، این سردرگمی را تشدید می‌کند. USB-C با بسیاری از قابلیت‌ها سازگار است، اما اینکه آیا یک ترکیب خاص از این قابلیت‌ها با هم کار کنند، اغلب به یک قمار شباهت دارد! شما کابل و دستگاه خود را به هم وصل می‌کنید و امیدوارید که همه چیز به درستی کار کند، اما هیچ تضمینی برای این موضوع وجود ندارد.

درگاه USB-C قرار بود انقلابی در زمینه سادگی و همه کاره بودن ایجاد کند. اما در دنیای واقعی، با کابوسی از سردرگمی مواجه هستیم. این درگاه به جای شفاف‌سازی قابلیت‌های مختلف، آن‌ها را در ابهام فرو برده است. علی‌رغم ادعای پشتیبانی از همه‌ی ویژگی‌ها، هیچ تضمینی وجود ندارد که یک محصول واقعاً بتواند از هر کدام از این قابلیت‌ها استفاده کند.

استاندارد USB4 نیز نتوانسته به یکپارچه‌سازی سازگاری ویژگی‌ها کمک کند و حتی اوضاع را برای درک مشخصات قدیمی‌تر USB 3.2 هم پیچیده‌تر کرده است. انبوهی از دستگاه‌های قدیمی و استانداردهای اختیاری متعدد، باعث می‌شود که تشخیص قابلیت‌های یک درگاه USB-C در نگاه اول غیرممکن باشد.

این سردرگمی حتی زمانی هم که اطلاعات دقیق‌تری در دسترس است، ادامه پیدا می‌کند. برچسب‌گذاری صحیح پورت‌ها با علائم تجاری مناسب، اگرچه مفید است، اما درک و مدیریت حالت‌های مختلف و اصطلاحات تخصصی برای کاربر عادی که فقط به دنبال یک راه‌حل کاربردی است، می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد.

علاوه بر این، مشکلات سازگاری با USB-C فراتر از مسائل ظاهری هستند. حتی اگر تمام شرایط به درستی رعایت شود، یک کابل USB-C نامناسب می‌تواند کل کار را خراب کند. برای مثال، آن سرعت‌های خیره‌کننده‌ی انتقال داده‌ی ۴۰ و ۸۰ گیگابیت بر ثانیه، روی کابل‌های با متراژ زیاد قابل دستیابی نیستند. یا اینکه نمی‌توانید با یک کابل استاندارد که فقط توان ۳ آمپر را پشتیبانی می‌کند، به قدرت فوق‌العاده‌ی ۲۴۰ وات برسید. برای اطمینان از پشتیبانی کابل از قابلیت‌های مورد نظر، باید با وسواس به دنبال کابل‌هایی با برچسب‌گذاری و لوگوی صحیح باشید، که خود فرایندی زمان‌بر و گیج‌کننده است. به طور خلاصه، USB-C به جای اینکه راه‌حلی ساده و همه‌جانبه باشد، به کابوسی از سردرگمی تبدیل شده است. این سردرگمی هم در زمینه‌ی تشخیص قابلیت‌های درگاه و هم در زمینه‌ی انتخاب کابل مناسب برای دستیابی به آن قابلیت‌ها وجود دارد.

دنیای آداپتورهای تبدیل کننده‌ی USB-A به USB-C نیز به لطف میراث سخت‌افزارهای قدیمی، به باتلاقی از سردرگمی تبدیل شده است. برای مثال، کانکتورهای USB 2.0 تنها دارای چهار پین برای انتقال داده و برق هستند، در حالی که این تعداد در کابل‌های نسل جدیدتر USB 3.0 به نه پین افزایش می‌یابد. کابل‌های تبدیل USB-C به A که معمولا برای شارژ استفاده می‌شوند، می‌توانند در انواع 2.0، 3.0 و 3.1 عرضه شوند. این تنوع در استانداردها بر میزان داده و برقی که این کابل‌ها می‌توانند انتقال دهند، تأثیر می‌گذارد. به عبارت ساده‌تر، اگر به دنبال سرعت‌های انتقال داده‌ی بالا یا پشتیبانی از سایر ویژگی‌ها هستید، مجبورید کابلی با نه پین را به دستگاه متصل کنید.

با این حال، اوضاع حتی از این هم پیچیده‌تر می‌شود. برخی از استانداردهای شارژ اختصاصی، همچنان به کابل‌های چهار پین قدیمی با توان جریان بالای آن‌ها علاقه‌مند هستند. این موضوع اغلب باعث نقض قوانین و مشخصات رسمی USB می‌شود.

علاوه بر نوع درگاه، کیفیت، رتبه‌بندی و طول کابل هم بر ویژگی‌های قابل دسترسی از طریق پورت USB-C تأثیر می‌گذارد. متاسفانه، برخی از کابل‌های موجود در بازار حتی استانداردهای اولیه را هم رعایت نمی‌کنند و به اصطلاح، “غیرمجاز” هستند!

پیش از این اشاره کردیم که معرفی داده‌های پرسرعت و انتقال ویدیوی لحظه‌ای، مشکلات جدیدی را به وجود آورده است. سیگنال‌های پرسرعت در مسافت‌های طولانی دچار افت (attenuation) و لرزش ساعت (clock jitter) می‌شوند، به این معنی که داده‌ها می‌توانند در طول مسیر از بین بروند. برای رفع این مشکل، کابل‌های USB می‌توانند از نوع غیرفعال (passive) یا فعال (active) باشند. کابل‌های فعال شامل تقویت‌کننده‌های سیگنال (re-drivers) هستند تا دامنه‌ی سیگنال را بازیابی کرده و از افت کیفیت سیگنال در مسافت‌های طولانی جلوگیری کنند. بنابراین، کابل‌های بلند برای سرعت‌های انتقال داده‌ی بسیار بالا (مانند ارسال ویدیوی 4K 60 فریم بر ثانیه یا انتقال داده از طریق تاندربولت) نیاز به اجزای فعال در خود دارند، در حالی که برای شارژ و انتقال داده‌های اولیه، می‌توان از یک کابل غیرفعال استاندارد با طول کمتر از دو متر استفاده کرد.

یو اس بی سی

اینطور به نظر می‌رسد که داشتن یک کابل USB-C برای پشتیبانی از همه‌ی قابلیت‌های جانبی کافی است، اما این تصور اشتباه است. پشتیبانی از خروجی‌هایی مانند DisplayPort، MHL، HDMI و تاندربولت از طریق کابل‌های غیرفعال USB-C با طول کمتر از دو متر امکان‌پذیر است، به شرطی که این کابل‌ها دارای لوگوی سه‌شاخه‌ی SuperSpeed USB باشند. این محدودیت برای کابل‌های با برچسب SuperSpeed+ به کمتر از یک متر کاهش می‌یابد. فراموش نکنید که کابل‌های تبدیل غیرفعال به سایر انواع USB از هیچ‌یک از این قابلیت‌های جانبی پشتیبانی نمی‌کنند.

با این حال، مشکلات به همین‌جا ختم نمی‌شوند. خود درگاه USB-C و دستگاه متصل به آن نیز در زمینه‌ی پشتیبانی از قابلیت‌های جانبی نقش اساسی دارند. این درگاه‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند برای طیف وسیعی از سرعت‌های شارژ، استانداردهای قدیمی و «حالت‌های جایگزین» پیکربندی شوند. در واقع، USB-C در مقایسه با نسل‌های قبلی، پورت بسیار پیچیده‌تری است و برای راه‌اندازی صحیح آن و بهره‌مندی از همه‌ی قابلیت‌هایش، نیازمند هماهنگی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بیشتری است.

قلب تپنده‌ی دنیای USB-C، پروتکل Power Delivery (تامین انرژی) است. این پروتکل نه تنها برای شارژ دستگاه است، بلکه با استفاده از پین‌های اضافی کانکتور، نحوه‌ی برقراری ارتباط درگاه برای پشتیبانی از ویژگی‌های اضافی مانند خروجی تصویر را نیز مشخص می‌کند. «حالت‌های جایگزین» از پیام تعریف‌شده‌ی فروشنده (VDM) در پروتکل Power Delivery برای شناسایی، پیکربندی، ورود یا خروج از این حالت‌ها استفاده می‌کنند. در یک کلام، اگر دستگاه شما از Power Delivery پشتیبانی نکند، از هیچ‌یک از قابلیت‌های جانبی دیگر هم پشتیبانی نخواهد کرد. متاسفانه، مدارهای Power Delivery نسبت به مدارهای ساده‌تر، پیچیده‌تر و گران‌تر هستند و این پیچیدگی با تعداد درگاه‌ها افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، داشتن یک کابل مناسب، تنها بخشی از ماجرا است.

فناوری USB-C با وعده‌ی یک کابل برای همه‌ی نیازها، انقلابی در دنیای اتصالات دیجیتال به پا کرد. اما در عمل، اوضاع به کابوسی از سردرگمی تبدیل شده است. حتی با کنار رفتن تدریجی خروجی صدای USB-C به واسطه‌ی محبوبیت فزاینده‌ی بلوتوث، مشکلات اساسی این فناوری همچنان پا بر جا هستند.

مشکل اصلی این است که پشتیبانی از قابلیت‌های جانبی فراتر از شارژ ساده، به هیچ وجه تضمین‌شده نیست. حتی اگر یک پورت از استاندارد Power Delivery پشتیبانی کند، این به معنای پشتیبانی از تمام «حالت‌های جایگزین» مانند خروجی تصویر یا شبکه (Ethernet) نیست. توپ در زمین تولیدکنندگان دستگاه است که مدارهای اضافی و تراشه‌های مجتمع را برای پشتیبانی از این قابلیت‌ها تعبیه کنند. این پیچیدگی زمانی اوج می‌گیرد که بخواهیم چندین سیگنال (مانند تصویر یا صدا) را به چندین درگاه USB-C هدایت کنیم. مسیریابی این سیگنال‌ها هزینه‌ی گزافی دارد و به همین دلیل، سازندگان معمولا پشتیبانی از این قابلیت‌ها را به یک یا دو درگاه محدود می‌کنند. حتی تأمین برق ساده هم با درگاه دوطرفه‌ی USB-C و گزینه‌های متنوع شارژ (رو به بالا، رو به پایین و دوطرفه) به مدارهای پیچیده‌ای نیاز دارد. برای کاهش هزینه‌ها، بسیاری از درگاه‌های USB-C از تمام این قابلیت‌ها پشتیبانی نمی‌کنند.

USB-Type-C-Alternate-Mode-cable-support-1000w-324h.jpg

این سردرگمی فراتر از مسائل ظاهری است. انبوهی از محصولات اختصاصی در برابر محصولات استاندارد، کیفیت و قابلیت‌های متفاوت کابل‌ها و پشتیبانی نامشخص از ویژگی‌ها، همگی دست به دست هم داده‌اند تا رویای سادگی USB-C به کابوسی از سردرگمی برای کاربران تبدیل شود. استاندارد به ظاهر ساده‌ی USB-C، به دلیل فقدان نشانه‌های واضح در مورد کارکرد کابل‌ها و قابلیت‌ها روی دستگاه‌های مختلف، منجر به ناامیدی و سردرگمی مصرف‌کنندگان می‌شود.

در ابتدا، USB-C نویدبخش دنیایی بدون نیاز به انبوهی از کابل‌های مختلف بود. خوشبختانه، لپ‌تاپ‌های رده‌بالا به تدریج در حال استفاده از تمام قابلیت‌های این فناوری هستند و با پیوستن آیفون به جمع آن‌ها، به نظر می‌رسد داستان موفقیت USB-C در زمینه‌ی گوشی‌های هوشمند هم تکمیل شده است. اکثر گوشی‌های هوشمند در حال حاضر از یک استاندارد شارژ مشترک استفاده می‌کنند، اما همچنان در بسیاری از موارد اوضاع ایده‌آل نیست و سردرگمی‌هایی وجود دارد.

مشکل اصلی این است که USB-C در عمل به کانکتور خارق‌العاده‌ای که وعده‌اش داده شده بود، تبدیل نشده است. دلیل اصلی این موضوع، انبوهی از فناوری‌های مختلفی است که از این درگاه عبور می‌کنند و باعث سردرگمی کاربران می‌شوند.

درست بر خلاف انتظارات، USB4 نه تنها کمکی به یکپارچه‌سازی درگاه USB-C نکرده، بلکه اوضاع را حتی پیچیده‌تر هم کرده است. برچسب‌گذاری بهتر روی محصولات می‌توانست به مصرف‌کنندگان در تشخیص کابل‌ها و دستگاه‌هایی که از قابلیت‌های خاص پشتیبانی می‌کنند، کمک کند. اما متاسفانه، تلاش‌های انجام‌شده برای بازنگری در طرح‌های نام‌گذاری و لوگوها، نتیجه‌ی عکس داده و مصرف‌کنندگان را بیش از پیش سردرگم کرده است. شاید راه‌حل‌هایی مانند اجباری کردن رنگ‌بندی کابل و درگاه، شبیه به رویکردی که برای USB 3.0 در نظر گرفته شده بود، می‌توانست مفید باشد. اما این راه‌حل تا حدودی با فلسفه‌ی اصلی USB-C که همان ارائه‌ی یک راه‌حل واحد برای همه‌ی نیازها است، در تضاد قرار می‌گیرد.

بدتر اینکه، اکوسیستم USB-C در سال ۲۰۲۴ همچنان به همان اندازه‌ی سال ۲۰۱۸ آشفته است، هرچند ماهیت این آشفتگی تغییر کرده است. معرفی استانداردهای جدیدی مانند USB PD PPS، USB 3.2 و USB4 تنها باعث پیچیده‌تر شدن درگاه USB-C شده است، بدون اینکه اطلاعات شفافی در مورد قابلیت‌های پشتیبانی‌شده در اختیار کاربران قرار دهد. در حالی که افزایش پشتیبانی از USB Power Delivery (تامین انرژی) نشانه‌ی مثبتی است، معرفی استاندارد PPS (تامین انرژی قابل برنامه‌ریزی) از همان ابتدا هر امیدی را برای وحدت روی یک استاندارد شارژ واحد، از بین برده است. تغییرات مکرر مشخصات USB که به صورت سالانه انجام می‌ شود، برای مصرف‌کنندگان عادی که نمی‌توانند خود را با این تغییرات وفق دهند، سردرگمی به بار می‌آورد.

به طور خلاصه، USB-C قولی بود که هرگز به طور کامل عملی نشد. در حالی که پتانسیل‌هایی دارد، اما پیچیدگی‌های ذاتی آن و سردرگمی‌هایی که برای کاربران ایجاد می‌کند، باعث شده است تا به جای یک راه‌حل واحد، به معضلی برای مصرف‌کنندگان تبدیل شود.

در ابتدا، USB-C نویدبخش دنیایی بدون نیاز به انبوهی از کابل‌های مختلف بود. خوشبختانه، لپ‌تاپ‌های رده‌بالا به تدریج در حال استفاده از تمام قابلیت‌های این فناوری هستند و با پیوستن آیفون به جمع آن‌ها، به نظر می‌رسد داستان موفقیت USB-C در زمینه‌ی گوشی‌های هوشمند هم تکمیل شده است. اکثر گوشی‌های هوشمند در حال حاضر از یک استاندارد شارژ مشترک استفاده می‌کنند، اما همچنان در بسیاری از موارد اوضاع ایده‌آل نیست و سردرگمی‌هایی وجود دارد. مشکل اصلی این است که USB-C در عمل به کانکتور خارق‌العاده‌ای که وعده‌اش داده شده بود، تبدیل نشده است. دلیل اصلی این موضوع، انبوهی از فناوری‌های مختلفی است که از این درگاه عبور می‌کنند و باعث سردرگمی کاربران می‌شوند.

درست بر خلاف انتظارات، USB4 نه تنها کمکی به یکپارچه‌سازی درگاه USB-C نکرده، بلکه اوضاع را حتی پیچیده‌تر هم کرده است. برچسب‌گذاری بهتر روی محصولات می‌توانست به مصرف‌کنندگان در تشخیص کابل‌ها و دستگاه‌هایی که از قابلیت‌های خاص پشتیبانی می‌کنند، کمک کند. اما متاسفانه، تلاش‌های انجام‌شده برای بازنگری در طرح‌های نام‌گذاری و لوگوها، نتیجه‌ی عکس داده و مصرف‌کنندگان را بیش از پیش سردرگم کرده است. شاید راه‌حل‌هایی مانند اجباری کردن رنگ‌بندی کابل و درگاه، شبیه به رویکردی که برای USB 3.0 در نظر گرفته شده بود، می‌توانست مفید باشد. اما این راه‌حل تا حدودی با فلسفه‌ی اصلی USB-C که همان ارائه‌ی یک راه‌حل واحد برای همه‌ی نیازها است، در تضاد قرار می‌گیرد.

بدتر اینکه، اکوسیستم USB-C در سال ۲۰۲۴ همچنان به همان اندازه‌ی سال ۲۰۱۸ آشفته است، هرچند ماهیت این آشفتگی تغییر کرده است. معرفی استانداردهای جدیدی مانند USB PD PPS، USB 3.2 و USB4 تنها باعث پیچیده‌تر شدن درگاه USB-C شده است، بدون اینکه اطلاعات شفافی در مورد قابلیت‌های پشتیبانی‌شده در اختیار کاربران قرار دهد. در حالی که افزایش پشتیبانی از USB Power Delivery (تامین انرژی) نشانه‌ی مثبتی است، معرفی استاندارد PPS (تامین انرژی قابل برنامه‌ریزی) از همان ابتدا هر امیدی را برای وحدت روی یک استاندارد شارژ واحد، از بین برده است. تغییرات مکرر مشخصات USB که به صورت سالانه انجام می‌ شود، برای مصرف‌کنندگان عادی که نمی‌توانند خود را با این تغییرات وفق دهند، سردرگمی به بار می‌آورد. به طور خلاصه، USB-C قولی بود که هرگز به طور کامل عملی نشد. در حالی که پتانسیل‌هایی دارد، اما پیچیدگی‌های ذاتی آن و سردرگمی‌هایی که برای کاربران ایجاد می‌کند، باعث شده است تا به جای یک راه‌حل واحد، به معضلی برای مصرف‌کنندگان تبدیل شود.