اپل چگونه تجربه کار با دستگاه هایی را طراحی می کند که هنوز وجود ندارند
اساسا اپل به مراحل اولیه ساخت نمونه ابتدایی به عنوان فرایندی با کمترین سرمایه گذاری از نظر زمان و منابع ممکن نگاه می کند، چیزی که می تواند دسترسی محدودی به نمونه های اولیه فیزیکی یا نرم افزاری ایجاد کند. این رویکرد شامل تقلب کردن در مورد بسیاری از جنبه های دستگاه یا اپلکیشن هایی است که امکان ساختش وجود دارد. اپل با این کار تلاش می کند تا حد امکان بهترین روشن ساخت آنها را، حتی پیش از آماده شدن منابع واقعی پروژه، یاد بگیرید.
برای مثال، اگر بخواهید اپلیکیشینی برای ساعت اپل بسازید که حتی وجود خارجی ندارد، روند کار با مجموعه ای از عکس های استاتیک شروع می شود که با استفاده از انیمیشن های ابتدایی، نحوه کار آن را به صورت جعلی نشان می دهد، بدون آنکه هیچگونه برنامه نویسی در این نمایش دخیل باشد. سپس باید این ایده را در کنار مشخصات تقریبی دستگاه خود قرار دهید که ممکن است مستطیلی در اندازه ساعت باشد و روی آیفون شبیه سازی شود.

نکته اصلی این فاز اولیه در این است که در حالی که شما در مورد مکانیک و برنامه نویسی پشت این اپلیکیشن و همچنین سخت افزارهایی که قرار است روی آن اجرا شود دروغ می گویید، تجربه ای ایجاد می کنید که تا حد امکان می تواند واقعی باشد؛ منظور نیز استفاده از آن در موقعیتی است که دستگاه در دنیای واقعی ممکن است استفاده شود، سپس به دنبال کمک گرفتن از افرادی باشید که در آینده واقعا از آن استفاده خواهند کرد. ایده نزدیک شدن به دنیای واقعی به شما یاد می دهد چگونه تغییرات در سخت افزار و نرم افزار بر طراحی نمونه اولیه دستگاه شما تاثیرگذار است، حتی پیش از آنکه یک عدد از آن را تولید کرده باشید یا یک خط کد برایش نوشته شده باشد.
همین جاست که انعطاف پذیری وارد روند کار می شود؛ یعنی آنچه در طراحی موثر سخت افزار و نرم افزار انجام می دهید و تغییرات یکی باعث تغییرات دیگر در چیزی می شود که حتی وجود خارحی ندارد. این رودیکر موجب می شود روند کار مقرون به صرفه شود و، مهم تر از آن، تغییرات در هر مرحله فرایند بسیار انعطاف پذیر و آسان تر شود. شما باید بسیار زیرک باشید که به جای صرف ساعت ها زمان برای برنامه نویسی و ساخت، بتوانید نمایشی استادانه ولی دروغین بسازید.
زمانی که دستگاه های اپل در مراحل راه اندازی اولیه اند، بسیار مهم است که این شرکت، چه از نظر توسعه دهندگان داخلی و چه از نظر توسعه دهندگان شخص ثالث، آماده تجربه نرم افزاری باکیفیت باشد.
این چرخه شامل سه بخش قابل تکرار است که باعث تکرارهای جدید می شود. ساخت اپلیکیشن یا محصول دروغین، آزمایش با کاربران واقعی و جمع آوری بازخوردها و سپس استفاده از این بازخوردها برای اطلاع رسانی در مورد نسخه بعدی. اما عنصر کلیدی در کد نویسی سنگین، ساخت سخت افزار عملیاتی یا شبکه ای از دستگاه ها برای پیشبرد این فرایند نهفته نیست، بلکه سخت افزار ممکن است از طریق نرم افزار شبیه سازی شود و راه حل های خلاق مثل پنهان کردن فرایند دستی ممکن است جایگزین راه حل های خودکار شود که در یک لایه برنامه نویسی مناسب را بگیرد.
قدرت اپل و آنچه کمک می کند از رقبایش متمایز شود توانایی بالا در هماهنگ کردن تجربه سخت افزاری و نرم افزاری است. خصوصا آنچه در این بین قابل توجه است این است که چگونه اپل می تواند چنین کاری انجام دهد وقتی که حتی خودش از بعضی مراحل روند کار اطلاعی ندارد. اینها درس هایی است برای توسعه دهندگانی که با اکوسیستم در حال رشد اپلیکیشن ها و گجت ها کار می کنند و از iOS و مک و حالا WatchOS تمجید می کنند.
منبع: techcrunch
برچسبها: