خانهمقاله‌ها
اهمیت نقطه کانونی در ترکیب‌بندی عکس

اهمیت نقطه کانونی در ترکیب‌بندی عکس

نقطه کانونی در ترکیب‌بندی عکس اهمیت خاصی دارد. نقاط کانونی عکس نواحی یا عناصری هستند که جاذبه بصری بیشتری دارند.
۲۸ آبان ۱۴۰۱

تبلیغات

home_header

عکس 1 را ببینید. قاعدتاً سیب‌ قرمز قبل از دیگر اجزای عکس توجه‌تان را جلب می‌کند. سیب قرمز، نقطه کانونی عکس مذکور است و عکاس آگاهانه چنین ترکیبی را برای عکس خود برگزیده است. نقطه کانونی، بخش یا عنصری از عکس است که بیش و پیش از سایر عناصر یا نواحی عکس توجه‌تان را به خود جلب می‌کند. بعضی از عکس‌ها فقط یک نقطه کانونی و بعضی دیگر چند نقطه کانونی دارند که در این‌صورت معمولا یکی از آن‌ها نقطه کانونی اصلی است و اصطلاحا وزن بصری بیشتری دارد.

عکس 1. سیب قرمز نقطه کانونی بصریِ این عکس است.

 

تصویر 2 را ببینید. در این تصویر، دایره‌ای تنها و سرخ‌ می‌بینید که در میان چندین مربع کوچکتر خودنمایی می‌کند. بشتر مربع‌ها خاکستری هستند اما سه مربع سرخ نیز بین آن‌ها هستند که بیشتر جلب توجه می‌کنند. متفاوت‌ترین عنصر این تصویر، دایره بزرگ و قرمزی است که قبل از دیگر اجزاء نگاه‌ را ‌سمت خود می‌کشد. در وهله بعد نیز سه مربع قرمز جلوه‌گری بیشتری دارند. پس، دایره و سه مربع قرمز همگی نقاط کانونی عکس هستند، اما دایره نقطه کانونی اصلی و سنگین‌ترین عنصر عکس است.

تصویر 2. دایره قرمز، نقطه کانونی اصلی این تصویر و سه مربع‌ سرخ، نقاط کانونی ثانویه هستند.

 

توجه: نقطه کانونی عدسی یا لنز مبحث متفاوتی است که نباید آن‌را با نقطه کانونی بصری در ترکیب‌بندی عکس اشتباه گرفت. نقطه کانونی عدسی، نقطه‌ای در پشت لنز است که پرتوهای موازی نور در آن‌جا با هم تلاقی می‌یابند.

 

رابطه نقطه کانونی عکس و وزن بصری

توصیه می‌کنیم مقاله مربوط به وزن بصری در عکاسی را مطالعه کنید. آنجا گفتیم که میزان جاذبه‌ی دیداریِ هر عنصر در عکس، وزن بصری آن عنصر است. همچنین توضیح دادیم که وزن بصری، شاخص‌های مختلفی دارد. ویژگی‌هایی مثل رنگ، اندازه، شکل و کنتراست، در وزن‌ بصریِ عناصر تصویر موثرند. پس می‌توان گفت عنصری که بیشترین وزن بصری را دارد، نقطه کانونی اصلیِ عکس است.

 

نقاط کانونی اغلب قسمت‌هایی از عکس هستند که در مقابل دیگر قسمت‌ها تضاد یا کنتراست بیشتری دارند. مثلا تقابل رنگ‌های مکمل (مثلا قرمز با سبز) یا تقابل نور با سایه کنتراست ایجاد ‌می‌کند. گاهی نیز شکل، اندازه یا ماهیت خود آن عنصر در تقابل با محیط اطرافش تفاوت یا کنتراست ایجاد می‌کند. برای مثال، ساختمان مرتفعی که در میان انبوهی از ساختمان‌های کوچکتر خودنمایی می‌کند و یا کفشدوزک قرمز روی برگ سبز، هر دو می‌توانند نقطه کانونی عکس باشند.

 

گفتیم که بسیاری از عکس‌ها هم‌زمان چند موضوع اصلی و درنتیجه چند نقطه کانونیِ بصری دارند. اما قدرت همه نقاط کانونی الزاما یکسان نیست، یعنی شاید از میان چند نقطه کانونی، یکی از آن‌ها نقطه کانونی اصلی باشد.

عکس 3 را ببینید. عکس پس‌زمینه تقریبا یک‌دستی دارد؛ اکثر نواحی آن مات و سبز و خاکستری است. دو گل‌ بنفش قبل از سایر اجزاء خودنمایی می‌کنند. گل سمت راست چون درون عمق میدان است، کاملاً وضوح دارد و نقطه کانونی اصلی عکس است. گل سمت چپ بیرون عمق میدان و درنتیجه مات (بوکه) است. اما به‌سبب تفاوت شکل و رنگش با محیط، دومین عنصری است که نگاه بیننده را جلب می‌کند. هر بار که عکس را می‌بینید، نگاه‌تان ابتدا ‌سمت گل واضح‌ترِ جلویی و سپس سمت گل پشتی و مات کشیده می‌شود و سپس به جزییات سایر نواحی عکس توجه می‌کنید.

عکس 3. گل بنفش جلویی نقطه کانونی اصلی و گل بنفش دورتر و مات، نقطه کانونی بعدی عکس است. (عکاس: David Chapman)

 

 

چگونه در عکس‌ها نقطه کانونی بگنجانیم

پیش از آن‌که از چیزی یا جایی عکس بگیرید، صحنه و عناصر آن‌را خوب نظاره کنید تا دریابید عکس را چگونه باید ترکیب‌بندی کنید و عناصر و اجزای صحنه را در چه بخش‌هایی از چارچوب عکس جای دهید. شاید گاهی لازم باشد که عناصر را کمی جابه‌جا کنید یا جای خودتان را عوض کنید تا به زاویه دید مطلوب برسید. در واقع، باید بهترین ترکیب‌بندی را بیابید و باتوجه به قواعد ترکیب‌بندی عکس، عناصر را طوری در قاب تصویر بگنجانید که جاذبه بصری بیشتری داشته باشند و یا مفهومی را که مدنظرتان است منتقل کنند.

عکس 3 مثالی خوبی است؛ عکاس می‌توانست چند عنصر دیگر را هم در عکس خود بگنجاند، اما او از گنجاندن عناصر اضافی در صحنه پرهیز کرده و صحنه را خلوت نگاه داشته است. لذا عناصر زاید توجه بیننده را منحرف نمی‌کنند.

عکس 4 نیز مثال خوبی است. درختان تنومند در تقابل با نور عصرگاهی در سایه مانده‌اند و لذا سیاه و تیره‌رنگ هستند. تقابل درخت‌های تیره با آسمان نارنجی، تفاوت محسوسی ایجاد کرده است. همه درخت‌ها و حتی طیف نارنجی پس‌زمینه، جاذبه بصری دارند، اما درخت جلویی که بزرگتر دیده می‌شود، از نظر وزن بصری، سنگین‌تر است و زودتر از سایر اجزای صحنه جلب توجه می‌کند و لذا نقطه کانونی اصلی عکس است.

عکس 4. درخت بزرگتر نقطه کانونی اصلی عکس است. درختان کوچکتر و حتی ناحیه نارنجیِ آسمان نیز جاذبه بصری چشمگیری دارند و می‌توان آن‌ها را نقاط کانونی بعدی عکس دانست.

عکس فوق، پس‌زمینه ساده و تک‌رنگی دارد. ایجاد کنتراست و گنجاندن نقطه کانونی در چنین صحنه‌هایی ساده است، زیرا کافی است موضوع اصلی رنگی متفاوت با رنگ پس‌زمینه داشته باشد و در جای درست قرار بگیرد تا به همین سادگی، نقطه کانونی عکس‌تان شود. اما همیشه کار این‌قدر ساده نیست. گاهی صحنه اجزای متعدد و پیچیده‌تری دارد و لازم است در ترکیب‌بندی عکس‌ و جای‌دهیِ نقطه کانونی، بیشتر دقت کنید.

 

به قواعد ترکیب‌بندی عکس توجه کنید

مثلا یکی از مهم‌ترین و ساده‌ترین قواعد در ترکیب‌بندی عکس، قانون یک‌سوم است. طبق این قاعده، اگر موضوع اصلیِ عکس‌تان را در یکی از نقاطِ یک‌سوم قاب تصویرتان جای دهید، وزن بصری و درنتیجه جاذبه‌ی دیداریِ آن افزایش می‌یابد. بدین‌ترتیب می‌توانید موضوع اصلی عکس‌تان را به‌راحتی نقطه کانونی کنید. توجه داشته باشید که اگر ترکیب‌بندی عکس‌تان درست نباشد و موضوع اصلی را درست قاب‌بندی نکنید، ممکن است عناصر فرعی صحنه بیش از موضوع اصلی جلب توجه کنند و شما عملاً از انتقال مفهوم موردنظر بازبمانید.

 

همچنین توجه کنید که گاهی هرچه بر تعداد نقاط کانونی عکس اضافه شود، قدرت اولیه‌ی نقطه کانونی اصلی نسبتاً کاهش می‌یابد. مثلا در عکس 1 سیب قرمز تنها نقطه کانونی عکس است و جاذبه بصری بی‌رقیبی دارد. اما اگر برای مثال، دو سیب زرد هم به جمع سیب‌ها اضافه می‌شد، شدت جاذبه‌ی اولیه‌ی سیب قرمز کاهش می‌یافت. یعنی، سیب قرمز به‌سبب وزن بصریِ بیشترش همچنان نقطه کانونی اصلی باقی می‌ماند اما جاذبه بصری‌اش نسبت به قبل کمتر می‌شد، زیرا دو سیب زرد نیز که در مقایسه با انبوهی از سیب‌های سبز وزن بصری بیشتری داشتند، بخشی از توجه بیننده را به خود معطوف می‌کردند و از وزن بصریِ سیب قرمز می‌کاستند. البته تعدد نقاط کانونی عکس الزاماً ضعف نیست و بلکه گاهی لازم است. تاکنون عکس‌های خوب بسیاری دیده‌ایم که بیش از یک نقطه کانونی دارند. در پایان، مجدداً بر اهمیت خوب دیدن و ترکیب‌بندی درست و دقیق عناصر در قاب تصویر تاکید می‌کنیم.